
روحانی شهید امیر اهری سلماسی
زندگینامه :
داخل صحن حیاط مدرسه فیضیه میشوم. آرام آرام قدمهای کوچکم مرا به جلو میبرد، حجرات نورانی یکی پس از دیگری از دیوار نگاهم عبور میکنند . چهل و یک ، چهل و دو، چهل سه ، به ناگاه میایستد نامی آشناست.
آری، حجره ۴۳ ، خاطراتی بس شیرین را برد و در خود پنهان نمود ، خاطرات حضور کبوتری که در این صفا خانه لانه گزید و فیضیه را نقطهای بود که به پرواز به عتبات فیض حق راه یافت.
استاد شهید امیر اهری سلماسی، شهید دیگر از شهدای روحانیت است که نامش به تارک شهر سلماس زینت بخش روح دلسوختگان آن دیار است. شهیدی دیگر که شجره طیبه خونینی را ادامه داد که ریشه در فرات عشق و علقمه ایمان دارد و با شاخ و برگی از جهاد و شهادت، آزین بخش تاریخ آزادی و آزادگی است.
ایشان در یکم مرداد سال ۱۳۴۲ دیده به جهان گشود، تنها فرزند ذکور خانواده اهری، پدرش که معلمی دلسوز و متدین بود و سادگی و بیآلایش زندگیاش به ابعاد معنوی بسیار مزیّن بود نام این نورسیده را امیر نهاد.
دوران کودکی و تحصیلات مقدماتی امیر زیر سایه این پدر آگاه با موفقیت و نمرات عالی طی شد و همزمان در هنرستان به عنوان یک مهره اصلی در مبارزه و تظاهرات های بر ضد رژیم سفاک شاهنشاهی در بین دانشآموزان انگشت نما بود.
انجمن اسلامی هنرستان حاصل زحمات فراوان امیر بود که مشقتهای فراوان بالاخره به بار نشست دوره متوسطه نیز با فرازها و نشیب ها به پایان رسید و امیر وارد دانشگاه تربیت معلم تبریز گشت.
یکسال از تحصیل در دانشگاه گذشته بود که به پیشنهاد دوستان و رفقای مذهبی سه ماه تابستان را در حوزه علمیه ولیعصر(ع) تبریز مشغول به تحصیل شد. جاذبههای حوزه که برگرفته از روحانیت و معنویت خالص آن بود، میل عجیبی در دل امیر، این نوجوان فعال و پرشور به حوزه ایجاد نمود و او با پرداخت هزینههای مصرف شده در دانشگاه تربیت معلم و خارج شدن از آن به مدرسه علمیه تبریز عزیمت کرده و در آنجا اقامت گزید. یکسال بعد روح پرشور او که با شعوری برگرفته از مکتب ناب جعفری آمیخته بود مکانی بازتر برای رشد و بالندگی طلب کرد و او به مدرسه ولی عصر (ع) رفته و در آنجا مشغول به تحصیل شد و با توجه به استعداد و نبوغ فراوان همزمان با تحصیل به تدریس پایههای پایین تر میپرداخت.
روح تحقیق و استفاده از محضر بزرگان علم و عرفان ایشان را به جوار دُخت موسی بن جعفر علیهماالسلام رهنمون کرد و حجرات نورانی فیضیه مزین به قدوم این پرنده عاشق شد تا چون کبوتران حرم برود و در آستان کریمه اهل بیت (ع) فرودآمده و از خرمن کرامات آنحضرت سلام الله علیها دانهها بر چیند.
شهید اهری برای لباس روحانیت حرمت خاصی قائل بود و قبل از پوشیدن لباس به جبهه رفته و از خداوند میخواهد که اگر لیاقت این لباس مقدس را ندارد سالم برنگردد ولی امیر سالم برگشته و اجازه تلبس به این لباس شریف را مییابد.
باری، دل شیفته این روحانی دلاور که سالها در وادی نورانی حوزه کسب فیض کرده بود و هیچگاه با کنج حجره و کتاب و قلم آرام گرفته و او همراه با سپاهیان محمد(ص) عازم دیار عاشقان میشود تا گوهر مقصود را در میان مین و نارنجک و ترکش بیابد، عملیاتهای رمضان، بیت المقدس، ثامنالائمه، والفجر ۸، کربلای ۴ و ۵ با حضور شهید اهری و دیگر دلاوان پهنه ایران زمین انجام شد و سرانجام دل خسته امیر پس از سالها خواندن دعای ندبه و زیارت عاشورا در ۳۰ / ۱۰ / ۱۳۶۵ با اصابت تیری به گلوی مبارکش به آستان یار سفر کرده و خون سرخ گلویش خاک گرم شلمچه را تازهتر کرد و آوازی بلند از مظلومیت و غربت فرزندان خمینی سرداد که تاریخ از نهیب آن به لرزه درآید، و هنوز گوش جانمان صدای خون او و دیگر لالههای عاشق را میشنود که هان بعد از ما شما چه کردید؟
در عملیات کربلای ۵ گویا یکی از تیربارچی های دشمن، برادران رزمنده را زمین گیر کرده بود، او از دوستش دو تا نارنجک می گیرد و می رود در حالی که به صورت سینه خیز می رفته، در کوتاهترین زمان همان تیر بار را خاموش می کند و موقع برگشتن با تیر مستقیم دشمن از ناحیه گلو به شهادت می رسند.
شهید «امیر اهری سلماسی» به خاطر عشق والا به ثامن الائمه(ع) بعد از شهادت چون از قم اعزام شده بود، اشتباها جنازه اش را به مشهد می برند. بعد از طواف به قم می فرستند و بعد از طواف مرقد مطهر حضرت معصومه (ع) به شهرستان سلماس می آورند.
لازم به ذکر است کتابی به نام امیر دلها نوشته آقای کریم واحدی در سال ۱۳۹۴ در مورد زندگی شهید منتشر شده است.
وصیتنامه :
خدای متعال را شکرگزارم که توفیق عنایت فرمود که یک عضو از اعضای سپاه محمد صلی ا… علیه و آله باشم و همراه برادران عزیزم برای حفظ اسلام و قرآن تلاش مجاهده نمایم. از خدای تبارک و تعالی عاجزانه خواهانم که نیت همه مان را خالص کرده و اعمال قلیل ما را با فضل و کرمش قبول فرماید.
من با اینکه بنده خوبی نسبت به مولایم نبودم، با این همه مورد توجه حضرتش قرار داشته و این از لطف مولایم بوده است. مسئولیت ما طلبه ها همه جا و هر جا بس سنگین است اگر از دوران طلبگیم سؤال کند، چه جوابی خواهم داد و …خدا به همه ما عنایت فرماید.
«اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الآخره»
من در مقابل بندگان خدای متعال هم شرمنده ام. حقوق مربوط به والدین و اهل خانواده، همدرس، استاد و مردم، را به نحو مطلوب انجام نداده ام. در خیلی مواقع تصمیم گرفته ام که رفتارم را مطابق با احکام مقدس اسلام بکنم، ولی متأسفانه به علت عدم تزکیه نفس، معمولاً موفق به این امر نمی شدم. امیدوارم به اذن خدای متعال درآخرت جبران نمایم. ازهمه این عزیزان طلب حلالیت می کنم.
پدر و مادرم که از عزیزترین افراد درنزدم هستند، سلام عرض می کنم و دست الهی آنها را با اخلاص می بوسم. عزیزانم روایتی است که می فرماید: در قیامت پدران و مادران آرزو می کنند که ای کاش ما هم فرزند شهیدی داشتیم. امیدوارم که خدای متعال مرا جز شهدا مقرر فرماید تا بتوانم همراه شما در جنب بقاء متنعم به نعم الهی باشیم.
والدین عزیزم، شما فرزند خود را از دست ندادید، بلکه برعکس به دست آوردید، چون دست پرورده شما این توفیق را پیدا کرد که کشته راه خدای تبارک و تعالی بشود و شاید که کمکی به نهضت اسلامی کرده باشد. پس خواهش می کنم شکرگذار خداوند منان باشید ودعا کنید درجات همه شهدا را، خدای متعال آنقدر بالا ببرد که به محضر مقدس امام حسین(ع) شرفیاب گردند و به فیض کمال برسند.
از تمامی بزرگوارانی که استادی این حقیر را به عهده داشته اند و زحمات فراوانی را متحمل شده اند، تشکر می کنم و اجرشان را از خدای متعال خواستارم. به دو استاد بزرگوارم حاج آقا عبدالحمید بنابی و حاج آقا عبدالمجید بنابی از ته دل سلام عرض می کنم و که با تأثیر صحبت های عالمانه و عارفانه آنان به درجه ای از معرفت و شناخت ائمه اطهار علیهم السلام رسیده ام را مدیون این اساتید می دانم. و همین طور نیز به محضرحاج آقا هادوی نیز عرض ارادت دارم که فصل جدیدی در تحصیل دروس حوزوی بنده به وجود آوردند.
نکته: وی به مطالعه، تحقیق و پژوهش علاقه عمیقی داشت و همین علاقه و اشتیاق در به ثمر رساندن بصیرت ظریف و باریک بینانه اش بسی کارساز بود. در طول زندگی خویش چه در دوران مدرسه و چه در حوزه عاشق کتاب وکتابخوانی بود، به همین خاطر کتابخانه ای مملو از کتاب گوارای روح و روانش بود. وی وصیت کرده بود که تمام کتاب هایش را به کتابخانه ولی عصر (عج) بناب هدیه کنند تا همگان نیز از انوار روحی این کتاب ها بهره مند گردند.