معيار كلي براي ازدواج طلبه
نظرتان در مورد ازدواج طلاب چيست ؟ به صورت كلي آيا معياري در اين زمينه داريد ؟
اصل ازدواج علاوه بر مشروعيت آن در كتاب و سنت ، امري عقلايي است . آيات كريمه ي قرآن و احاديث فراواني از معصومين عليهم السلام در ترغيب به نكاح وارد شده است . اما نسبت به طلبه يك نظر تفصيلي دارم كه به قرار زير است :
1 . اگر طلبه در شرايطي واقع شده كه غير از ازدواج ، براي تزكيه و پرهيز از معصيت راهي ندارد ، من به اين عده مي گويم : درس خواندن براي شما حداكثر واجب كفايي است ، اگر نمي تواني درس بخواني ، لا اقل ديانت خود را حفظ كن و اگر لازمه ي ازدواج اين است كه طلبگي را ترك كني ، ترك كن و با ازدواج تقواي خويش را حفظ نما .
2 . اما اگر در اين حد ضرورت نداشته باشد ، طوري كه اگر ازدواج نكند ، حداكثر در سختي خواهد افتاد اين عده سه نوع هستند :
الف . اگر از نظر معاش تامين هستند حال يا از حمايت هاي خانواده برخوردارند و يا خودشان اندوخته اي دارند ، به آن ها مي گويم كه ازدواج براي شما مانعي ندارد .
ب . ممكن است از لحاظ مالي تامين نباشد ، اما يك روحيه ي توكل قوي در او باشد و بتواند در مقابل كمبود ها و مشكلات ايستادگي كند . به آيات شريفه ي ذيل واقعا ايمان داشته باشد : « و من يتوكل علي الله فهو حسبه » « و الله خير الرازقين » . به اين شخص هم مي گويم ازدواج بكن . خداوند ان شاء الله تو را اداره خواهد كرد . آيه ي شريفه مي فرمايد:
« وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ » 1
اغناء هم از راه هاي گوناگوني صورت مي پذيرد ؛ براي يك عده من حيث لا يحتسب است و در روايت شريفه اي وارد شده كه خداوند روزي طالب علم را بالخصوص تضمين كرده است ؛ چرا كه طالب علم به همه چيز پشت پا زده و سرمايه ي عمر و جواني اش رابراي تحصيل علوم ديني صرف كرده ، خداوند نيز مسلماً من حيث لا يحتسب از او حمايت خواهد نمود .
ج. يك عده هم هستند كه نه از نظر معاش تامين اند و نه آن روحيه ي توكل را در حد مطلوبي دارند . سعي ما اين است كه چنين اشخاصي را از ازدواج منصرف كنيم .متاسفانه اين عده با چيدن صغري و كبري ، ازدواج را براي خودشان واجب مي كنند و پس از ازدواج با مشكلات و سختي هاي فراواني رو به رو مي شوند و گاهي به زمين و زمان بدبين شده و در ا ين راه عزت نفسشان را از دست مي دهند .
3. اگر ازدواج نه در حد وجوب است و نه طوري است كه ازدواج نكردن مايه ي عسرو حرج بوده باشد ، نظرم چنين است : مادامي كه سطوح عاليه تمام نشده ازدواج نكند . حتي برخي از بزرگان مي گويند : مادامي كه طلبه مجتهد و اهل نظر نشده است ، ازدواج نكند . بنده هم مي گويم : اقلا تا وقتي كه رسائل و مكاسب را تمام نكرده است ، ازدواج نكند .
بنده عملا و قولا در مورد ازدواج چنين نظري دارم ؛ اگر كسي بامن مشورت كند يا متوجه بشوم كه مي خواهد ازدواج بكند ، اين مطالب را به او مي گويم . خداوند متعال فكر ما را به صراط مستقيم و صراط حقيقت بيشتر هدايت بفرمايد .
1. نور / 32 .
ازدواج طلاب مبتدي
با توجه به مشكلات اقتصادي فرا روي طلاب مبتدي ، آيا ازدواج را بر آنان توصيه مي كنيد؟
در مورد طلاب محترم حق مطلب را فقيه عارف مرحوم شهيد ثاني طاب ثراه فرموده اند، در اين مضمون كه ازدواج باعث مشغله فكري است و طلبه تا حد امكان بايد اين مساله را به تاخير بياندازد. علاوه بر اينكه مسائل اقتصادي و رسم و رسومات اين دوران ، حاد بودن مساله را دو چندان كرده است. البته شرايط اجتماعي ديگري امروزه ايجاد شده كه در زمان شهيد ثاني وجود نداشت. بطوريكه نياز جوانان زودتر از گذشته ها به حد ضرورت مي رسد؛ از طرف ديگر هم نياز جامعه امروز به عالمان ديني قابل مقايسه با زمان شهيد ثاني (ره) نمي باشد، اگر در آن زمان زمينه براي حضور علما و روحانيون فقط در مساجد فراهم بود امروزه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي علاوه بر مساجد ، مراكز علمي ، آموزشي ، اداري ، نظامي و انتظامي ، در خارج از كشور هم نياز فوق العاده و بلكه در حد اضطراري به علماي وارسته اي وجود دارد كه در مقابل سيل شبهات پاسخگو باشند؛ با اين حال به نظر مي رسد طلبه مادامي كه سطح را تمام نكرده ازدواج نكند و اگر كمي از گفته خود برگرديم، حداقل تا زماني كه پايه ششم را تمام نكرده است، ازدواج نكند. البته ما من عام الا و قد خص!
ثبت دیدگاه