روحانی شهید رضا ظفر کیش
زندگینامه :
شهید رضا ظفرکیش هشتم اسفند 1338، در شهرستان سلماس به دنیا آمد. پدرش نقی و مادرش خانم نام داشت.
این شهید بزرگوار در آنزمان تحصیلات کلاسیک خودشان را تا اخذ دیپلم ادامه دادند و سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداختند و از سوی بسیج در جبهه حضور یافتند.
وسرانجام در پنجم اسفند 1362، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند.
پیکر مطهرشان در منطقه جا مانده بود که پس از سالها به میهن اسلامی بازگشت. و در زادگاهشان آرمیدند.
وصیتنامه :
با استناد با استفتاء امام که با لطف الهی جهاد فی سبیل الله نصیبم گشته است.
به سوی گلشن حسینی میروم به فرمان امام خمینی میروم
الحمدلله رب العالمین، با اقرار به یگانگی خدا و اعتقاد به ختم نبوت که با بعثت رسول اکرم محمد (ص) و امامت و ولایت امام علی (ص) و ۱۱ جانشین معصومش و با یقین کامل به معاد روز حشر و حساب که هر کس به مقدار ذرهای که عمل خیری انجام داده پاداش آن را میبیند و هرکس مقدار ذرهای کار شر انجام دهد آن را میبیند.
روزی که فزع اکبر است پناه بر خدا، در چنین روزی که از کردههای خود و با روی سیاه و دستهای خالی سوال خواهیم شد، برادر جان از تمام دوستان حلالیت میطلبم.
و با پیروی از سالار شهیدان سرچشمه شهید مظلوم جان و دلم آیت الله دکتر بهشتی وصیتی ندارم، ولی بنا به وظیفه نکاتی چند را به عنوان تذکر یادآوری مینمایم.
۱- ادامه دادن راه شهدا؛ که پیامشان اعتلای کلمه توحید و گسترش اسلام در سراسر جهان به رهبری و ولایت فقیه ریسمان الهی است، و هرکس از این ریسمان جدا افتاده گمراه میشود.
۲- اطاعت از امام را در سرلوحه برنامههای خود قرار دهید چون که این وجود امام بود که ما را از گمراهی و جاهلیت نجات داد، دعای وجود امام و آزادی راه کربلا و قدس عزیز، که در اسارت کفارند از یاد نبرید.
۳- روحانیت را که پرچمِ خونین تشیع مظلوم را در طول غیبت کبری در اهتزاز نگه داشته است، بر خود مقدم دارید زیرا که روحانیت حامل و ناقل علوم اسلامی اند و باید مورد احترام واقع شوند و بر روحانیت است با الگو ساختن زندگانی علمای اسلام و ائمه طاهرین پاسدار مرزهای اسلام باشند و راه امام را ادامه دهند.
۴- خانواده شهدا که نور چشمان این امتند؛ امام عزیز را پیشوا و الگوی خود قرار دهند، چون امام نیز بهترین و عزیزترین شهید را تقدیم شأن کرده است و به خانواده خود توصیه میکنم؛ به پدر و مادر عزیز و مهربانم که چون امام عزیز صبور و با استقامت باشند.
۵- طلاب عزیز چون عمر خود را صرف فراگیری علوم الهی میکنید خودتان را دریابید و با مسائل جزئی خودتان را مشغول نسازید فرصت مانند ابری است که میگذرد با پیشه ساختن تقوای الهی و زیّ طلبگی جامعه را به سوی آرمانها و ارزشهای الهی هموار سازید.
۶- در آخر دست پدر و مادر و برادران و آنهایی که در تربیت من زحمت کشیده اند را با روی خونین میبوسم و باز هم تأکید میکنم که بنا به فرموده پیامبر اکرم (ص) ” بهشت زیر سایه شمشیر هاست و عزت اسلام در جهاد است” پرچم جهاد اسلامی را تا بانگ لا اله الا الله در جهان طنین افکند، در اهتزاز نگهدارید.
۷- در پایان با روی سیاه و خجل و دست خالی ولی با امید به رحمت الهی و با درخواست و صبر و شفای معلولین و خانوادهی شهدا و درجات عالی برای شهدا و رحمت و غفران بر اموات مسلمین این نامه را تمام میکنم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
اللهم ارزقنا احدی الحسنین
رضا ظفر کش ۱۱ بهمن ۱۳۶۱
خاطره از پدر شهید:
در عملیات آزاد سازی خرمشهر شهید رضا ظفرکش حضور داشت، پدرش میگوید: وقتی رضا بازگشت ، تعریف میکرد وقتی خرمشهر آزاد شد در آن موقعیت من در یکی از مساجد شهر اذان میگفتم که یک مرتبه دیدم توپهای عراقی به مسجد اصابت کرد اما من اصلاً توجهی نکردم و اذان را تمام نمودم و پیش خودم گفتم چه بهتر که در حال اذان گفتن به شهادت برسم.
چند روز قبل از عملیات خیبر در جزیره مجنون به همت مدرسه علمیه خودشان معمم شد.
شهید بایرامعلی ورمزیاری در خاطرات خود چنین مینویسد: امروز صبح جمعه، مورخ ۲۱/۱۱/۶۲ است که نیروهای گردان ما از راه رسیدند. اردوگاه خود را در نزدیکی مقر ل -۳۱ برپا کردیم. هشت نفر از برادران اعزامی از سلماس از قرارگاه حمزه به تبریز رفته و از تبریز به لشکر ۳۱ آمدهاند. آنها را از لشکر به گردان ما داده اند که سازماندهی خواهیم کرد.
نیروها که رسیدند متوجه شدم برادر عبدالکریم مهدوی و رضا ظفرکش در گردان علی اکبر لشکر ۳۱ عاشورا (درکاسهگران) معمم شده اند. این برنامه توسط روحانیون مدرسه خودشان در گردان اجرا شده بود. خیلی خوشحال شدم از اینکه سربازان امام زمان بیشتر شده اند. در ۵ اسفند سال ۶۲ در منطقه جزیره مجنون در عملیات خیبر به همراه شهدایی همچون شهید حمید باکری و شهید ورمزیاری آسمانی شد و به فیض شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای سلماس به خاک سپرده شد.