روحانی شهید سید محمد رضا بلوزی
زندگینامه :
سال ۱۳۴۴، بار دیگر شهر قهرمان پرور تبریز شاهد تولد یکی از فرزندان اسلام و قرآن بود. آری؛ سیدرضا پا به عرصه وجود گذاشت. چندی بعد، از گلستان حوزه سر برآورد، رشد کرد و به بار نشست. از کودکی با درد و رنج مردم آشنا بود و نمیتوانست نسبت به آن بیاعتنا باشد؛ شاید همین احساس و یا چیزی شبیه آن بود که باورهایش را عمق و جهت بخشید و او را به این نتیجه رساند که راه رهایی جامعه از ویروسهای کشنده فقر، تبعیض و فحشا، راه دین است.
دوران کلاسیک را با موفقیت به پایان رسانید، اما به علت عشق به تحصیل علوم دینی، به حوزه علمیه ولی عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- تبریز رفت تا با آموختن علوم آلمحمد-صلی الله علیه و آله- ارادت خود را به خاندان ائمه اطهار و خدمت به اسلام ثابت نماید.
بسیار متین و با اخلاق بود که دیگران با اولین برخورد شیفته رفتار و تشنه گفتارش میشدند. ایشان در حوزه آنقدر سریع رشد کرد که باعث حیرت دیگران گردید او از طلبههای فعال و جوانی بود که با سری پرشور و دلی پرنور، نیلوفر جان را به دور عمود ایستادگی بالا برد تا همچو ذرات درخشان خورشید راستی و حقیقت را به یکباره در آغوش فشرد…
او با حضوری فعال در جنگ تحمیلی به دنبال همان آفتاب بود. در راه رضای خدایش بیصبرانه گام برمیداشت و بذر شرافت را در عمق سینه سبزش میکاشت تا جوانه شهادت از آن سربرآورد.
او میرفت تا سپاهیان کفر را مغلوب رشادتهای خود نماید و چنین بود که کبوتر سفید جانش خونین بال و شکستهپر تا بام دوست به پرواز درآمد و در ۱۳/۱۱/۶۵ در شلمچه بر بلندای برج عشق نشست.
وصیتنامه :
ضمن عرض سلام به محضر والد معظم، امید است به سبب بزرگترین فداکاریهایتان که همان صبر کردن بر حوادث وتحمل ناگواریها است،
خداوند شما را از زمره صابرین حساب فرماید و پاداش آنها را به شما نیز از فضلش عنایت کند که البته وعده او حق است و خلاف نمیکند. آقا جان!
من همیشه شما را علاوه بر مقام ابویت و حق پدری به عنوان یک ناصح دلسوز و مسلمان واقعی میدانم و به عنوان دوست و رفیق خیرخواه در نظرم هستید و تمام مشکلاتی را که تا حالتحمل کردهاید و صبورانه پشت سر گذاشتهاید، باعث شده است که بیش از پیش به شما علاقه داشته باشم
و هیچ وقت نشده است که توفیق دعا پیدا کرده باشم مگر این که شما را حتماً دعا کردهام و همچنین والده عزیز را.
با این که امیدی بهخود نداشتهام و از شما خواهشی که دارم این است که با مطالب حق و واقعی احادیث و روایت، خود را قانع ساخته و تسلا دهید و با بیانات خود و القا و احادیث و روایات وارده در مقام صابرین و شهید و سعادت، سعی کنید مادربزرگوار را نیز دلداری داده و کمک نمایید
و جسارتاً عرض کنم که بدانید که همه این هایوهویها چند روزی بالاخره خواهد گذشت و تنها چیزی که باقی میماند همان عمل قلبی باشد یا جوارحی ظاهری و تحمل مصائب ظاهری که البته اجرو و ثوابش را فقط خدا میداند که چیست
و مطلب مهم آن که همین گونه که هستید سعی کنید موقعیت خود را نزد پروردگار عالم و ائمه اطهار -علیهمالسلام- حفظ کنید و با این تقربی که نسبت به آنها پیدا کردهاید مقربتر شوید و مبادا با ذکر کارهای خیرتان و پدر شهید بودنتان خود را از درگاه احدیت دور سازید که در این صورت اجر خود را از بین خواهید برد و بعداً نیز موجب پشیمانی است.
و به حرفهای گمراهان از خدا بیخبر که همه فکر و ذکرشان مال و شکم و ازدیاد معاصی است گوش نکنید، و لو این که از نزدیکان باشند. و اجازه ندهید حتی کج دهنی به مقدساتمان و مقدسات انقلابمان وعلمای اسلام بکنند که من به نوبه خودم حتی از نزدیکترین افراد نیز اگر چنین باشند نزد رسول الله -صلیاللهعلیهوآله- شکایتمیکنم.
اما باید به شما عرض کنم که ای مادر دلسوز و ای رهرو فاطمه زهرا -سلاماللهعلیها- اگر واقعاً بدانی دو تا فرزند در راه خدا دادن چطور است که خدای ناکرده ممکن بود همین فرزندانتان موجب ناراحتی دنیا و آخرت شما باشند که در اینصورت آرزو میکردی که ای کاش همچو فرزندانی نداشتی؛
لذا علاوه بر این که نباید به خاطر این دوری چند روز ناراحت شوید که انشاءالله همهمان در بهشت خلد از فضل الهی در نزد اولیا الهی متنعم خواهیم شد و فقط همجواری با ائمهاطهار و فاطمه زهرا -سلام الله علیها- بر همه دنیا و مافیها میچربد.
بلکه باید بگویم همه این چند روز زندگی دنیوی در هرکجا باشد اگر سرانجام به همنشینی با آن اولیاء الهی نینجامد؛ البته که پوچ و بیهدف بوده است و خسران است.
لذا امیدوارم از بابت دوری چند روزهمان زیاد بیتابی نکنی که بزودی همه این دار فانی موقتی را باید پشت سر گذاشته و بلااستثناء همه باید از این خانه وداع کنند و انشاءالله با هم در جوار رحمت الهی و در کنار اولیائش حیات جاودانیخواهیم یافت. و باز به شما عرض کنم که اگر صبر و تحمل داشته باشید البته وعدههای الهی حتمی است و از رحمتواسعهاش بهرهمند خواهیم شد انشاءالله.
در آخر از همه شما خواهش دارم که خیلی سخت نیازمندم که دعا کنید و طلب مغفرت برایم بکنید و بر تمامی شهدای اسلام دعا کنید و در پیشروی اهداف مقدس انقلاب که یقیناً زمینه ساز برایحکومت مهدی -عجلاللهتعالیفرجه- است با تمام نیرو تلاش کنید که فرج مولایمان نزدیک است و در رکاب ایشان باشید. دعا کنید که خداوند ثابت قدمتان بدارد.
در ضمن از والده دلسوز خواهش دارم که بعد از شهادتم زیاد برایم گریه نکنید. البته هرقدر خواستید بگویید و گریه کنید، اما بر مظلومیت سید الشهداء و اهل بیت -علیهمالسلام- گریه کنید و این خود برای شما اجر و ثوابی بس زیاد دارد
و خدمتتان عرض کنم من تنها آرزویی که داشتم و دارم همین است کهای کاش میتوانستم مجلسعزاداری پیدا کنم و کسی مرا نشناسد؛ فقط در آنجا بنشینم و گریه بر اباعبدالله بکنم البته تعارف نمیکنم واقعاً آرزوی من همین است و چون نتوانستم خودم به خوبی این کار را بکنم و سیراب شوم، تقاضا دارم شما یک عزاداری خوبی برای سید الشهداء بکنید و مرا سیراب کنید.
ضمناً از مادر مؤمنه و پدر دلسوز تقاضای عاجزانه حلیت و دعا دارم. عرضمیکنم که بدانید من آگاهانه به جبهه رفتم و آگاهانه از انقلاب که تداوم خط رسول الله و اهل بیت -علیهمالسلام- است دفاع کردم. وخدا میداند آمادهام صدها بار بلکه هزارها بار تکهتکه شوم ولی به این انقلاب و اسلام که آینده اسلام و مسلمانان و چشم همه ائمه اطهار به این جا است صدمه کوچکی وارد نشود. این حرف من نیست و حرف تمامی مدافعین از اسلام بوده و هست ولی متأسفانه غافلان نمیفهمند که ما چه میگوییم.
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین اگر چه نبودیم در آن روز کربلا تا جان را فدای تو سازیم اما یا ابا عبدالله الان به ندای نصرت خواه تو جواب میدهیم و آمادهایم تا صدها بار جان را فدایت بکنیم و خواهیم کرد و اگر بیشتر از جان چیزی داشتیم آن را فدایت میکردیم. ای حسین جان ما شنیدهایم در صحرای کربلا روز عاشورا هر یک از اصحاب که شهید میشدند تو در بالای سرشان حاضر میشدی و سرشان را به زانو میگرفتی.
و عرض میکنم آقا جان، ما هم به حساب محبت و عشق به تو این جا آمدهایم. آیا میشود ما را هم هنگام شهادتمان یاد کنی و سرمان را به زانو بگیری؟! بار دیگر تأکید میکنم که هر حالی که باشید سعی کنید در راه پیشبرد و تقویت هر چه بیشتر انقلاب و مقام رهبری و حمایت از روحانیت متعهد که همیشه مظلوم بوده و هستند حمایت بکنید
و به احدی اجازه جسارت به انقلاب واهدافش و به روحانیت معظم را ندهید که موجب غضب الهی و باعث خسران است و نیز به آنهایی که با تمام دلسوزی و خیر خواهی میخواهند نق بزنند و میخواهند ذرهای تضعیف انقلاب و تضعیف روحیه بکنند در اولینبرخورد با آنها سرسختانه و متناسب با حال خودشان رفتار نمایید که خداوند نیز آنها را همچنانکه وعده داده است به جزای اعمال و کردار و نیاتشان میرساند و نزد رسول الله-صلیاللهعلیهوآله- سر افکنده خواهند بود. و من به نوبت خود راضی نیستم بلکه موأخذه خواهم کرد نزد رسول الله آنها را که چنین اعمال و نیات شوم داشته باشند. والسلام
سید محمد رضا بلوزی ۲۴/۹/۶۵ مطابق با ۱۲ ربیع الثانی ۱۴۰۷
«اللهم اشهد ان لا اله الا انت وحدک لا شریک لک و ان محمداً عبدک و رسولک و ان علیاً امیرالمومنینحجتک و اولاد المعصومین حججک علی العالمین و اشهد ان النشر حق و البعث حق و ان الصراط حق و المرصاد حق و المیزان حق و المحشر حق و الحساب حق و الجنه و النار حق و الوعد و الوعید بهما حق اللهم احشرنا مع محمد و آل محمد و اجعلنا من شیعه علی بن ابیطالب و من خدام الحسین علیها السلام.»