روحانی شهید (علیرضا خانی) – محمد مهدی مهدوی
زندگینامه :
علیرضا خانی (مهدوی) فرزند عباسعلی. درپنجمین روز شهریورماه سال یک هزارو سی صدو سی ونه درتبریزدیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی، عشق سرشار به اهل بیت عصمت و طهارت و حضرت ابا عبدالله الحسین علیهم السلام در سینه او موج میزد. ایشان دوران کودکی خودرا بیشتر صرف یادگیری قرآن وشرکت در مراسمات اهل بیت می کرد. علاقه عجیبی به عزاداری و نوحهسرایی داشت. هنوز هم ندای نوحههای او از هیئتهای عزاداری به گوش میرسد.
بعد از گرفتن دیپلم فنی برق عشق الهی و علاقه او به معارف، مسیر حرکتش را به سوی حوزههای علمیه تغییر داد. در بیستمین روز از مهر سال ۱۳۵۷ به حوزه علمیه (ولی عصر)تبریز رفت و در مدارس «طالبیه» به تحصیل مقدمات علوم اسلامی مشغول شد. وپس از مدتی به قم آمدندودر حوزه (آملی)رفته ودر آنجا منزل گرفتند.
در تعطیلات تابستانی دروس حوزه، به تبریز بر میگشت و همراه با تبلیغ، به تشکیل کلاسهای عربی، آموزش قرآن و اصول و عقائد همت میگماشت.
او دلی به مهربانی نسیم، روحی به استواری کوه و جانی به تواضع گسترده دشتها داشت. مقلد امام بوده و به رهبرش عشق میورزید. او که از قافله حسینیان زمان بود، ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسینی را با جان و دل لبیک گفت؛ با صدای بلند، ندای «هیهات مناالذله» را تکرار کرده و به این پیام مظلوم اعصار، جامه عمل پوشانید.
وقتی که آتش جنگ شعلهور شد و غرب و جنوب کشور اسلامی آماج حملات وحشیانه دشمن قرار گرفت، او داوطلبانه حوزه را به مقصد جبهه ترک کرد.ایشان با عضویت بسیج ومسئولیت های فرهنگی ورزمی تبلیغی حماسه های ماندگاری از خود باقی گذاشتند. عازم سوسنگرد شد و نه ماه مسؤلیت فرهنگی آن منطقه را به عهده گرفت.
ایشان با تشکیل مراسم نماز جماعت، دعای کمیل، پخش نوار، مجله و کتاب در سنگرها، در بالا بردن روحیه معنوی و رزمی رزمندگان نقش به سزایی را ایفاء نمود. نماز جماعت را در زیر آتش دشمن، در مسجد جامع سوسنگرد بر پا داشت.
او که تندیس اخلاص، تلاش و ایمان بود. در عملیات «طریق القدس» دست به سلاح برد؛ همگام و همراه با رزمندگان به سوی دشمن بعثی حمله ور شد.وسرانجام ایشان پس از حضور فعال در جبهه ها درتاریخ هشتم آذر ماه سال۱۳۶۰ودرمحل بستان ودر عملیات طریق القدس در اثر انفجار مین واصابت ترکش به گلو به مقام شهادت نائل آمدند و پیکر پاک ومطهر ایشان در استان تبریز ودرآرامگاه بقائیه بلوک جنوبی آرامگاه در ردیف ۶۰۵ در تاریخ هفدهم آذر ماه سال۱۳۶۰به خاک سپرده شد
اخلاق و منش شهید :
به نمازشب اهمیت میداد و وقتی به نماز میایستاد اشک میریخت. مقلد امام خمینی قدسسره بود و به ایشان عشق میورزید. شجاعت در وجودش تبلور داشت و اهل تواضع و رأفت بود.
توسّل به اهل بیت(ع)
در حالی که بسیاری از ما، ماه به ماه – و حتّی بیشتر – به مسجد جمکران نمی رویم و از توسّل به امام زمان (عج) غافیلم و بدست خود این توفیق را از خود سلب کرده ایم، این شهید بزرگوار، شبهای جمعه و چهارشنبه به جمکران می رفت. دائما به اهل بیت عصمت و طهارت و مخصوصا حضرت بقیة اللّه الاعظم (عج) توسّل می جست.
وصیتنامه :
بسم الله الر حمن الرحیم
بعد از حمد و سپاس و اظهار عبودیت و بعد از شهادت بر وحدانیت خدای متعال و نبوت رسول اکرم و امامت علی بن ابی طالب و ۱۱ فرزند معصوماش و اقرار و یقین به روز قیامت و اعتقاد به ولایت امام خمینی و تصدیق راه مقدسش، اینکه مطالبی را که از قلب سوزان وپیوسته در تپش یک عبد عاشق نشات میگیرد،
برای انجام تمامی مسئولیتها ذیلا اشاره میکنیم. خدایا! ای آشنای اسرار نهانی قلبم! ای تنها امیدم در ناامیدیام! آنچه فقط احساس میکنم و به زبان و قلم از توصیفات عاجز است آگاهی که غیر از شهادت، مطهری نیافتم که گناهانم را بزدایم و غیر از در شهادت، دری دیگر به روی خود باز ندیدم که به دیدارت بشتابم.
حدود ۵ ماه و چند روزی است که هر لحظه در هر مکان، منتظر اجابت دعایم هستم. معبودا! خود آگاهی که چقدر معصیت و گناه دارم. تو میدانی که سنگینی گناهانم دیگر خستهام کرده، با حالت وضو و رو به قبله وصیتنامه خویش را مینویسم و به امید اینکه با وضوی خون، تمامی خطاهایم را پاک کنم و به بارگاه عالم پناهت باز یابم. خدا یا! مایوسم نکن، معبودا! به حق زهرا نا امیدم نکن.
مهدی جان! مولا جان! یک عمر صدایت زدم، اما لیاقت دیدارت را نیافتم، اما نا امید نیستم. بدین امید گام در راه میگذارم که در آخرین لحظه مرگم جمال دل آرایت را ببینم، وه چه خوش است که ولو یک لحظه انسان معشوق خود را ببیند. آری، ما بیلیاقتیم، گناه کاریم، روسیاهیم، اما چه کنیم که محب توایم، محبتت در اعماق جانم ریشه دوانیده، به حق عمه ات زینب از خدا بخواه که این محبت و عشق ما را پاک گرداند و بارور کند.
پدر! مادر! برادران و خواهران عزیز! من که تمام عمرم برای هیچکس حتی برای شما نتوانستم مفید واقع شوم و خدمت کنم اصولا داشتن من یا نداشتنم مساوی بود، اما شما از روی محبت و لطف مرا مورد لطف قرار میدادید. امیدوارم و شدیدا التماس میکنم که مرا ببخشید و برایم طلب مغفرت کنید که دعای پدر و مادر در حق فرزند زود قبول می شود، شدیدا خواهش می کنم که برای من اگر به فیض عظمای شهادت برسم، گریه نکنید. اگر گریه دارید بر حسین بکنید و اطفال حسین (ع) زیرا تا حال مظلومی چون حسین و زن و بچه های حسین صفحه روزگار نیامده است. به علی اکبر حسین گریه کنید که لیلا عمری در فراقش خون گریست.
وصیت می کنم بعد از شهادت من هر هفته حداقل یک مجلس روضه ابا عبد الله و سایر ائمه خصوصا زهرا و حضرت زینب ترتیب دهید. مسلم بدانید که در صورت اذن خدای متعال من هم آنجا خواهم بود؛ زیرا شما میدانید که من چقدر به حسین و روضه امام حسین علاقه داشتم و خود را نوکر او می دانم. مادر تو را به حق زهرا، حق خود را بر من ببخش.
شما برادران و دوستان و فامیلها و هر کسی که وصیت نامه ام به شما میرسد! بدانید که صراط مستقیم فقط و فقط یکی است و از مو باریکتر و از شمشیر برندهتر است. خیلی در حرکتتان مواظب باشید، خط امام امروز صراط مستقیم است، خود را زیر چتر رحمت الهی و پیرو خط امام عزیزمان قرار دهید که بدون امام، هیچ عملی روح ندارد و قبول نخواهد شد.
به قرآن مجید زیاد توجه کنید. راضی نشوید که روز قیامت قرآن در محضر خدا از ما شکایت کند. هر روز لااقل چند آیه قرآن بخوانید. بر شما باد نماز نماز، بر شما باد نماز شب …. پیوند خود را با خدا قطع نکنید و هیچگاه ناامید نباشید. هیأتهای امام حسین (ع) و مجالس روضه را پر رونق کنید که ما هر چه داریم از اینها داریم. مساجد را خالی و غریب نگذارید.
به برادر محمد محمدی و تاج الدینی، یونس عاقل نهند، محمد تقی قویدل وصیت می کنم که من حدود یک ماه روزه و یک کفاره روزه یعنی (۶۰روز) روزه و ۲ سال نماز مشکوک دارم که در صورت شهادت بزرگواری می فرمایند و به عهده میگیرند. تمامی کتابهایی که دارم به اهل علم طلاب متقی و متعهد توسط این چهار نفر داده شود و اموال غیر کتاب متعلق به پدرم هست که هر طور صلاح دید، مصرف کند
و برادران چه در جبهه و چه در پشت جبهه از وسایلم هر چه یادگار خواستند با اجازه پدر و این چهار نفر می توانند بردارند. در آخر این نوشتهام از تمامی کسانی که این نوشته به دستشان برسد، عاجزانه التماس دعا دارم. و سلام قلبی خود را به تمامی دوستان خصوصا به بچه های مسجد جزایری اهواز و بچههای مسجد المهدی تبریز و سایر مساجد محله می رسانم.
الاقل و الاحقر علیرضا خانی مشهور به مهدوی
نامه ها ونوشته های شهید :
از دستنوشته های شهید :
سفارش میکنم که آزاد باشید و آزادانه بیندیشید. جامعه را آگاه ساخت. شما اگر حق را، تبلیغ کنید، باطل به خودی خود خواهد رفت.
با یکدیگر خیلی مهربان باشید و به همه محبت کنید که خدا برای همه مهربان است.
سروده ی شهید خطاب به حضرت ولی عصر(عج) :
یا بن الحسن اورگلر الوب قان هایانداسان قان آغلوری بو عالم امکان هایانداسان
چک ذولفقاری، داده یتیش یابن العسگری قویما بو عرصه ده بیزی حیران هایانداسان
یو خدور پناه بیزلره سند نصورا آقا گل داده ای شهنشهی دوران هایانداسان
گلسن اگر گذاریوی سال قم دیارینه گورنه باتو بدی قانه جوان لار هایانداسان
نایب لرون قالو بدی کومکسیز هرایه گل ایلوب احاطه دوره نی عدوان هایانداسان
ای منتقم یو بانما اوزون گل آل انتقام بیت امانی قان ایدوب الوان هایانداسان
بیر بیت که شریعت اُلور اوردان آشکار الان او یرده گور سنوری قان هایانداسان
مسلم آدین قویانلار ایدور دین ایوین خراب رخنه ورور شریعته هر آن هایانداسان
چوخ قور خورام بو طرزیله ایش گتسه برملا الدن گیده بودین و بو قرآن هایانداسان
هر کیمسه ایستوری ایده اظهار در دینی فورا ایدولاّ قاننه غلطان هایانداسان
گل یریوزین عدا التویله مزیّن ایت جاری اولا حکومت قران هایانداسان
گور ساخ ظهور اید و بس اوگون قلب شاد اولار عالم اولار جمله چراغان هایانداسان
بیرده گلنده سال گذرون کربلایه سن گور اصغرون بو غازی و یرور قان هایانداسان
لای لای دیور آقاسی، آلوب او خلی سینیه گویا دیور که آغلامابیر آن هایانداسان
خاطره از شهید به نقل از دوست شهید : «مسجد جمكران»
او علاقه زيادي به ائمه اطهار -عليهمالسلام- داشت و شبهاي جمعه و چهارشنبه به جمكران ميرفت و ميگفت: هر وقت به جمكران ميروم، يك قدرت و نيروي تازهاي براي ادامه درس و مبارزه با نفس اماره در خود حس ميكنم.
ميگفت: رضايت مولا آقا امام زمان -عجلاللهتعاليفرجه- رمز توفيق در كارها است.
« زكات طلاب »
ايشان ميگفت: بايد انسان زكات مالش را بدهد و طلبه بايد زكات علمش كه سرمايهاش است را بدهد. او علاوه بر تبليغ و ترويج احكام اسلامي، در برگزاري كلاسهاي قرآن و احكام براي دوستان هممحلهايها دريغ نميورزيد.