امام خمینی (ره) در محضر معصومان علیهم السلام
سید عباس رفیعی پور
سخن از پروانه هایی است كه گرد شمع وجود امام جمع شدند و ازگرمی ولایت و پرتو انوار خورشید درخشان حضرتش بهرهها بردند واز یار سفركرده و خاطرات جاودان پیوندش با ساحت مقدس عترت سخنگفتند تا همه نسلها با پیروی از حضرتش در شمار ارادتمنداناهلبیت: جای گیرند. در اینبخش به فرازهایی از آن خاطرات اشارهمی شود. باشد تا از سیره عملی این اسوه علم و عمل جرعهای برگیریم و مشعلی فرا روی نسل جوان بر افروزیم. انشاءالله.
زیارت امام رضا(ع)
آقای سیدحمید روحانی می گوید:
یكی از علما برای من نقل می كرد كه یك سال تابستان به اتفاقامام و چندتن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانهدربستی گرفتیم. برنامه ما چنین بود كه بعد از ظهرها، پس ازیكی دو ساعت استراحت، از خواب بلند می شدیم و به طور دستهجمعی روانه حرم مطهر می شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانهمراجعت و در ایوان باصفایی كه در آن خانه بود، می نشستیم و چای می خوردیم. برنامه امام این بود كه با جمع به حرم می آمدند، ولی دعا و زیارتشان را خیلی مختصر می كردند و تنها به منزلبرمی گشتند; و آن ایوان را آب و جارو می كردند، فرش پهنمی كردند، سماور را روشن می كردند و چای را آماده می ساختند; ووقتی كه ما از حرم باز می گشتیم، برای ما چای می ریختند.
یك روز من از ایشان سوال كردم كه این چه كاریه، زیارت و دعارا به خاطر آنكه برای رفقا چای درست كنید مختصر می كنید و باعجله به منزل باز می گردید؟ امام در جواب فرمودند: من ثواب اینكار را كمتر از آن زیارت و دعا نمی دانم.
زیارت قبر حضرت علی (ع)
آقای سید حمید روحانی می نویسد:
امام در آن حدود پانزده سالی كه در نجف می زیستند، جز در موارداستثنایی ، هر شب ساعت 3 بعد از نصف شب در كنار قبر حضرتعلی (ع) بودند; و حتی وقتی حكومت نظامی اعلام می شد و رفت و آمددر خیابانها ممنوع بود، به پشتبام می رفت و از دور امام خود رازیارت می كرد.
زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع)
آقای سید حمید روحانی می نویسد:
«… در اغلب ایام زیارتی در كنار قبر امام حسین(ع) بودند،در دهه عاشورا هر روز زیارت عاشورای معروفه را با صدمرتبه سلامو صدمرتبه لعن می خواندند.» 2مرحوم آقای املائی می فرمود:2 روزی در حرم مطهر امام حسین(ع) امام خمینی را دیدم كه در میانانبوه زوار گیر كرده و قدمی نمی تواند پیش بگذارد. به جلو دویدهبه كنار زدن مردم و بازكردن راه پرداختم. امام با تعرض و تغیرمرا منع می كردند. ومن بی توجه به منع ایشان به كار خود ادامهمی دادم. یكباره متوجه شدم كه امام از مسیری كه من برای ایشانبازكردهام نیامده و تغییر مسیر داده، در لابه لای جمعیتبه راهخود ادامه می دهد.
انس باحرم مطهر امیر المؤمنین(ع)
آقای سید حمید روحانی می گوید:
در سحرگاه وحشتزای آخرین شبی كه امام در نجف بودند، خدمت امامرسیدم كه دستور العملی از ایشان بگیرم.
یك حالت تاثری به من دست داده بود از اینكه می دیدم ایشان نجفرا ترك می كنند; و او پس از خدا و حرم مطهر امیرالمومنین(ع)تنها پناهگاه ما بود.
عرض كردم: آقا، نمی شود از این سفر صرفنظر كنید؟! شما الاندارید تشریف می برید كویت و آنجا جای امنی نیست، سوریه جای امنی نیست، ایران وضعش آنچنان است; كجا می خواهید بروید؟! امامفرمودند: «ناگزیر از اینجا باید بروم.» سپس فرمودند: «مندر اینجا با حرم مطهر امیرالمومنین ماءنوس بودم.»
نحوه تشرف امام به حرم مطهر حضرت علی (ع)
آقای سید حمید روحانی در این باره می نویسد:
در تشرف امام خمینی به حرم مطهر امیرالمومنین(ع) با آن آدابخاص زیارت آن حضرت، باز شایان توجه است:
باكمال ادب و متانت اذن دخول می خواندند. سپس از طرف پایینپاوارد حرم می شدند و مقید بودند كه از بالای سرمطهر حضرتامیرالمومنین(ع) عبور نكنند. چنانكه در روایات وارد شدهاست. و هنگامی كه مقابل ضریح مطهر می رسیدند، زیارت امینالله یا زیارت دیگری را بانهایت اخلاص می خواندند، بعد دوبارهبه طرف پایینپا بر می گشتند و در گوشهای از حرم نماز، زیارت،دعا نشسته می خواندند; باز دو ركعت نماز و سپس بلند می شدند وبا رعایت آداب و اخلاص تمام از حرم مطهر خارج می شدند.
زیارتهای امام(ره)
آقای محمد علی انصاری ، یكی از اعضای دفتر امام خمینی (ره)،می گوید:
علاقه امام به اهلبیتعلیهم السلام وصف ناشدنی است; امام عاشقآنهااست. عاشقی كه تا صدای یاحسین بلند می شود، او بی اختیاراشك می ریزد. امام با اینكه در برابر مصیبتها صابر است و حتی در برابر مشكلاتی چون شهادت حاج آقا مصطفی اشك نمی ریزد اما بهمجرد اینكه یك روضهخوان بگوید: «السلام علیك یا اباعبدالله»، قطرات اشك از دیدگانش فرو می چكد; و این واقعا علاقه كمی نیست; ودر همان مواقعی كه بسیاری از شبهروشنفكران قبل از انقلاب بهعزاداری و سینهزنی می تاختند و اگر این فرهنگ رشد پیدا می كرد،آثاری از شعائر اسلام باقی نمی ماند و ما را از درون بی محتوامی كرد. امام شدیدا به ترویج همان سنتهای دیرینه عزاداری می پرداخت و مردم را به برگزاری هرچه باشكوهتر عزاداری های اهلبیتعلیهم السلام سفارش می كند.
شركت در روضه حضرت زهرا(س)
آقای محمدعلی انصاری می گوید:
یك روز كه روز شهادت حضرت فاطمه(س) بود، از امام تقاضا شد كهدر جمع برادران دفتر، كه به همین مناسبت تشكیل داده بودند،حاضر شوند. امام آمدند و نشستند، به مجرد اینكه یكی ازبرادران دفتر شروع به خواندن مصیبت كردند، امام با صدای بلندگریه كردند كه ایشان برای ملاحظه حال امام مصیبت را كوتاهكردند و قطرات اشك هم چون دانههای مروارید برگونههایشان فرومی غلتید و با اینكه دنیا وتبلیغات روی گریه امام تفسیرهای مختلف می كنند، امام باكی ندارند كه حتی در صفحه تلویزیون نیزبه خاطر ابی عبدالله(ع) گریه كنند و اشك بریزند.
علاقه امام به آقا امام زمان (عج)
آقای محمدعلی انصاری در این باره می گوید:
یك روز یكی از طلاب در مدرسه رفاه به امام عرض می كند كه: شماچرا در بین صحبتهایتان از امام زمان كمتر اسم می برید؟
امام به محض شنیدن این سخن درجا ایستادند و فرمودند:
چه می گویی ؟ مگر شما نمی دانید ما آنچه داریم از امام زمان استو آنچه من دارم از امام زمان(عج) است و آنچه از انقلاب داریماز امام زمان است.
شركت در مجالس روضه
آیة الله سید حسن طاهری خرمآبادی می گوید:
امام شبهای محرم، مجالس روضه، كه در محلات قم برگزار می شد،شركت می كردند. برای اینكه مردم را تشویق كنند، هم گرمنگه دارند.
آن شب كه ایشان را می خواستند دستگیر كنند، ولی هیچ كس خبرنداشت; تلفنها را قطع كرده بودند، تلفن منزل ایشان قطع شدهبود. نزدیك غروب بود من آمدم منزل ایشان، آقای صانعی به منگفت: تلفن منزل امروز قطع است. فكر می كردیم تلفن عیبی پیداكرده است. فكر نمی كردیم كه می خواهند ایشان را دستگیر كنند.
مجلس روضه هم صبحها در منزل امام منعقد بود. به من گفتند: كهفردا صبح بیایید منبر بروید. من هم قبول كرده بودم كه فرداآنجا منبر بروم.
آن شب امام رفتند مجلس روضهای در یكی از محلههای قم. ماهمرفتیم و مردم استقبال خیلی عجیبی از ایشان كردند و ما آن شبرا خدمت ایشان در مجلس بودیم و ایشان برگشتند.
دوستان به ما گفتند كه: همان نزدیكیها كه منزل یكی از رفقابود، بیایید و شب را بخوابید.
گفتم: نه، می روم منزل.
رفتم منزل. صبح بود كه من داشتم آماده می شدم كه به منبر برومكه خبر آوردند كه امام را نزدیكیهای طلوع فجر آمدهاند ودستگیر كردند.
ذكر صلوات
آقای محمدحسن رحیمیان می نویسد:
روزهای ملاقات عمومی در حسینیه جماران، كه مردم از یكی دوساعتقبل تدریجا جمع می شوند، گاه و بیگاه صدای صلواتشان بلند می شدو طبعا صدای این صلواتها در داخل به گوش امام می رسید.
یك وقتی متوجه شدیم كه امام باشنیدن صدای صلوات و نام مباركپیغمبراكرم(ص) آهسته صلوات می فرستند; و مدتها دقت داشتم وهیچگاه ندیدم كه ایشان صدای صلوات را بشنوند و صلوات نفرستند.
احترام به ائمه اطهارعلیهم السلام
مرحوم آقای مصطفی زمانی می نویسد:
هركجا روایتی از امام(ع) به میان می آمد و یا نام راوی ، ازآنان احترام می كرد. در مورد امامانعلیهم السلام می فرمود: «سلامالله علیهم اجمعین» و در مورد راوی با كلمه «رحمةاللهعلیه» یا «رضوان الله علیه» نام او را بیان می داشت. عشق بهخاندان عصمت و طهارت بود كه برای دفاع از حریم آنان، كتاب كشفاسرار را نوشت و برای زیارت خانه خدا و كربلای امام حسین(ع)
كتابهای خود را فروخت. بارها شد كه ضمن بیان روایات ائمهاطهارعلیهم السلام از حالات آنان هم نقل می فرمود كه مسائل اسلامی به صورت فرمولی عرضه نشود بلكه روح معنوی شاگرد هم تكاملیابد.
توسل به اهل البیت علیهم السلام
آقای مرتضی تهرانی می گوید:
ویژگی دیگر ایشان شدت اتصال و ارتباطشان و توسلشان به اهلبیتصلوات الله علیهم اجمعین و خاندان عصمت و طهارت صلواتالله علیهم اجمعین است. به نحوی كه در تمام زمان تشرفشان بهنجف اشرف و حضور مولی المتقین صلوات الله علیه همه شب بهحرم مقدس مشرف و از ارواح طیبه آن بزرگواران استمدادمی نمودند.
احترام به عزاداری امام حسین(ع)
آقای محمد حسن رحیمیان می نویسد:
حضرت امام مدظله در یك مراسم ملاقات در حسینیه جماران بطوراستثنایی به جای آنكه در جایگاه روی صندلی بنشیند… روی زمیننشستند، آن هم روز عاشورا و به احترام عزاداری امام حسین(ع)
بود.
شركت در دعای توسل
آقای محمدحسن رحیمیان در این باره می گوید:
یك روز به مناسبتیكی از وفیات ائمهعلیهم السلام چندنفری ، بهعنوان خواندن دعای توسل، به اتاق امام رفتیم.
همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا كردند. بعد از شروع،امام وارد شدند و صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند.
در اثنای دعای توسل، یكی از آقایان ذكر مصبیت مختصری كرد. باآنكه ذاكر روضهخوان ماهر نبود و با حضور امام دستپاچه شده بودو صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود، همین كه شروع به روضهكرد با آنكه هنوز مطلب حساسی را بیان نكرده بود، امام چنان بهگریه افتادند كه شانههایشان به شدت تكان می خورد و بنده وقتی زیر چشم به سیمای امام نگاه كردم، دانههای متوالی اشك را كهاز زیر محاسن معظمله روی زانویشان فرو می افتاد، دیدم.
تشكیل مجلس ذكر مصیبت
آقای محمدحسن رحیمیان می نویسد:
امام در مدتی كه در نجف اشرف بودند، در تمام شبهای شهادتمعصومینعلیهم السلام در منزلشان ذكر مصیبت داشتند و به مناسبترحلتحضرت زهرا(س) این برنامه سه شب ادامه داشت; و آن گریهكردن و اشك ریختن بدون استثناء در همه این روضهخوانیها مشهودبود.
توجه امام به زیارت عاشورا
آقای سیدعلی اكبر محتشمی می گوید:
از جمله حوادثی كه در فرانسه اتفاق افتاد در رابطه با آن حالتخلوص و علاقه و محبتی كه امام به ائمه اطهار داشتند، ما روزهاكه می شد كلیه گزارشهای شب گذشته را كه به وسیله تلفن از ایرانرسیده بود، می نوشتیم و احیانا آنهایی كه لازم بود عین صدا راامام بشنوند، جمعآوری می كردیم و خدمت امام می رسیدیم و اینگزارشها را خدمتشان تقدیم می كردیم و اگر توضیح هم لازم بود،توضیح می دادیم.
اول محرم شده آن روز طبق معمول وقتی گزارشها را بردیم خدمتامام، دیدیم امام در اتاق قدم می زنند و با تسبیح ذكری می گویندو مشخص شد كه امام زیارت عاشورا را طبق معمول كه در سالهای گذشته هر سال در ایام عاشورا صبح مشرف می شدند حرم و زیارتعاشورا را در حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) می خواندند، در پاریسهم همان برنامه را ادامه داده بودند و زیارت عاشورا رامی خواندند. امام تذكر فرمودند كه از این به بعد در این ساعتگزارشها را نیاورید كه در این ساعت من مشغول هستم و اینبرنامه ادامه داشت در ایام عاشورا.
دستور امام به روضه خوانی در پاریس
آقای سیدعلی اكبر محتشمی در این باره می گوید:
روز تاسوعا من در محوطه قدم می زدم كه آقای اشراقی آمدند وگفتند: كه امام فرمودند: «كه شما آماده باشید یك ساعتبه ظهرمن می خواهم بیایم بیرون و باید امروز روضه بخوانی .» من متحیرشدم، چون یك همچون آمادگی نداشتم كه در آن شرایط و محیطروضهبخوانم. عرض كردم كه: خدمت ایشان عرض كنید كه من آمادگی ندارم تا روضهای كه مناسب این شرایط و در جو پاریس و در میاندانشجویان باشد، خدمت امام بخوانم. روضهای كه من می دانم همانروضههایی است كه در مجالس معمولی ایران خوانده می شود. یكهمچنین روضهای من می توانم بخوانم. بعد امام پیغام دادند كهبگویید:
«به فلانی كه همان روضه را می خواهم و همان روضه باید اینجاخوانده بشود. » من از این جریان حس كردم كه امام در هرحال آنعلاقهای كه به ائمهاطهار دارند و به آن محیطی را كه برای آنمحیط مبارزه می كنند، احترام می گذارند و همان محیط را می خواهندو همان آداب و رسومی كه از متن اسلام هست و بیش از هزار سالمسلمانها با آن بودند را می خواهند ولو اینكه در پاریس و درقلب سرزمین غرب باشد. در آن روز جمعیت زیاد بود، خبرنگارانفراوانی هم آمده بودند، ساعتیازده امام تشریف آوردند و امامبسیار محزون بود. من خدمت امام نشستم. امام اشاره كردند به منكه روضهبخوان و من شروع كردم روضهخواندن.
برای كسانی كه از سراسر كشورهای غرب آمده بودند برای دیدن امامبسیار غیرمترقبه بود این منظره، در شرایطی كه امام در مقابلششاه و آمریكاست و مبارزه می كند، روز تاسوعا بنشیند و برای امام حسین(ع) گریه كند.
جمعیت خیلی زیاد بود و خبرنگارها هم این مجلس را ضبط می كردند.
از همان اولی كه شروع كردم به روضه، امام گریه كردند. در وسطروضه بود كه متوجه شدم تمامی جمعیتی كه در آنجا بودند،یكپارچه گریه می كردند و حتی یادم می آید كه شاید در حدود یكربعبعد از اینكه روضه ما تمام شده بود، هنوز عدهای گریه می كردند;و یكی از برادرهایی كه آنجا بود، برادرمان دكتر فكری بود. آمدو صورت مرا بوسید و گفت: كه من بیست و پنجسال در فرانسه هستمو از فرهنگم جدا شده بودم، از دینم جدا شده بودم، از مسائلمكتبی و مذهبی جدا شده بودم، از ائمه اطهار هم جدا شده بودم وامروز با این برنامه و روضه كه تو خواندی مرا به همه چیزبرگرداندی ، به مذهبم، به مكتبم، به فرهنگم. و تا آن لحظه هممن دیدم چشمهایش اشكآلود بود; و این روضهخوانی ، شب عاشوراخوانده شد.
توسل به ثامن الحجج(ع)
آقای سید محمد جواد علم الهدی می گوید:
یكی از خاطرات شخصی من با حضرت امام این بود كه آن موقعی كه(در) مجلس شورای ملی آن عصر به فرمان استعمارگران مطلبی مطرحشد به عنوان «انجمنهای ایالتی و ولایتی …» و اینكه نام مقدسقرآن و قسم به قرآن كه وظیفه هر نمایندهای است كه قسم بخورد ومتعهد شود، برداشته شود و به جایش كتاب آسمانی گفته شود; واینكه اسم اسلام از روی این كشور به گونهای برداشته شود بهبهانه اینكه بتوانند ملتهای دیگر هم دراین كشور دستاندر كارباشند.
تنها این سه جمله نبود; بلكه امام هشدار می داد كه این یك نوعرقیت و استعمار خانمانسوزی است كه همه مقدسات اسلام را لگدكوبمی كند. حضرت امام لازم دیدند كه شبها… استادان حوزه علمیه قمرا جمع كنند و در این باره شور و مشورتهایی بشود. ..، به دولتوقت هشدار بدهند و می دادند و اعلامیههایی صادر می شد. من به اذنامام مامور شدم كه بلادی كه در قسمتشرق ایران قرار گرفته(یعنی استان خراسان) را از مشهد مقدس تا زاهدان كه دورترینشهربود، بروم و علمای بلاد را ببینم; و برای بعضی از بزرگانشانكه حائزاهمیتخاصی از حیث نفوذ مردمی بودند با قلم مقدسشاننامه نوشتند. شبی كه عازم بودم، خدمت ایشان شرفیاب شدم و اماماز اندرون تشریف آوردند بیرون و نامهها را به من لطف كردند واین جمله را فرمودند: «شما قبل از اینكه با هركس ملاقات كنید،اول مشرف بشوید حرم مطهر ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا(ع) و اززبان من به آن حضرت بگویید كه آقا! كار بسیار عظیم و مسالهخطیری پیش آمده و ما وظیفه دانستیم قیام كنیم، چنانچه مرضی شماست ما را تایید كنید.»
كیفیت زیارت امام(ره)
استاد عمید زنجانی می گوید:
از نكاتی كه من می توانم از آن دورهای كه در نجف در خدمتحضرتامام بودم و این افتخار بزرگ نصیبم بود، یادآوری كنم، مسالهكیفیت زیارت حضرت امام هست كه برای ما جالب بود. زیاد اتفاقمی افتاد كه ما می رفتیم در حرم مطهر حضرت امیر(ع) فقط از دورمنظره زیارت امام را نگاه می كردیم.
دو مورد بود كه مخصوصا طلابی كه حال و هوس این كارها را داشتندمعمولا می آمدند تماشای زیارت می كردند.
یكی زیارت مرحوم آقای امینی بود كه دیدنی بود; و ایشان وقتی حرم مشرف می شدند حالاتشان به قدری جذاب و گیرا و چنان طبیعی وخالصانه بود كه واقعا انسان را وادار می كرد كه بایستد و اینزیارت را تماشا كند; و بارها دیده می شد كه مرحوم علامه امینی جلوی ضریح مطهر می ایستاد و یا می نشست و هیچ نمی گفت، یعنی لبهاحركت نمی كرد كه آدم فكر كند كه دارد زیارتنامه می خواند; ولی همین طور اشك از چشم به پای چشم و صورتش جاری می شد.
مورد دوم زیارت حضرت امام بود كه هر شب ایشان مشرف می شدند بهحرم مطهر حضرت امیر(ع) و مقید بودند كه متن زیارت را بخوانندو جای خاصی بود كه حضرت امام می آمدند آنجا و از روی مفاتیحدعا می خواندند.
… زیارت امام خیلی طولانی بود. دعایی می خواندند. زیارتعاشورا می خواندند و نماز می خواندند. بعد از اینكه تمام می شد،حضرت امام در كنار ضریح مطهر می ایستادند و ظاهرا یك زیارتامین الله هم می خواندند.
این كیفیت تشرف امام به حرم حضرت امیر(ع) و كیفیت زیارتشانواقعا جالب بود و حالت امام در دعاخواندن و زیارت، یك حالت ازخود بی خود شدن بود كه كاملا آن عمق اتصال روحی با آن صاحب ضریحو مزار و امامی كه امام زیارتشان می كردند، این اتصال روحی ومعنوی كاملا آشكار بود. همین منظره در كربلا در حرم حضرتاباعبدالله و حضرت ابوالفضل سلام الله علیهما اجمعینمشاهده می شد. یكبارهم كه ما اول ورود حضرت امام تا سامرارفتیم; و در سامرا و كاظمین هم همین طور بود.
گریه بر اهل بیت علیهم السلام
آقای علی دوانی می گوید:
یكی از خاطرات جالبی كه از امام دارم این است كه معظمله بهقدری مسلط برخود هستند و خویشتندار می باشند كه شاید حدی نتوانبرای آن تصور نمود.
… بارها می دیدم كه در مسجد بالای سرحضرت معصومه(س) یا خانهبعضی از آقایان علما كه در مجلس روضه نشسته بودند، هرچه واعظیا هركس می گفت، چه شیرین و چه تلخ، چه حزنانگیز و چه خندهدار،عدهای تبسم می كردند یا می خندیدند و جمعی تحت تاثیر مطالب حزنانگیز سرتكان می دادند و با صدای بلند گریه می كردند; ولی امامهمچنان آرام و بی تفاوت نشسته و فقط گوش بودند كه واقعا باعثتعجب هر بیننده بود; ولی همین كه لحظه ذكر مصیبت اهلبیتعلیهمالسلام فرا می رسید، امام دستمال از جیب در می آوردند و آنا وبی اختیار می گریستند و اشك می ریختند.
گاهی می دیدم كه دستمال را با دست تا حدود دهان گرفته بودند وبه سخنان واعظ یا روضهخوان گوش می دادند و در همان حال قطراتدرشت و پی درپی اشك از دو سمت صورتشان جاری بود.
احترام به مداح اهل بیتعلیهم السلام
آقای محمد فاضلی اشتهاردی می گوید:
حضرت امام تواضع عجیبی نسبتبه طلبه هایی كه درسخوان بودند،داشتند. طلبه، روضهخوان، مداح اهلبیت علیهم السلام را كهمی دیدند، تمام قد بلند می شدند و موقعی كه می خواستند از پیشاستاد بروند، از او بدرقه می كردند و بالاخره با اصرار میهمان باز می گشتند.
شركت در جشن امام حسن مجتبی (ع)
آقای سیدحسن طاهری خرم آبادی می گوید:
ما در شبهای نیمه ماه رمضان، یك جشنی به عنوان حضرت امام حسنمجتبی (ع) در خانه می گرفتیم كه آقایان طلبهها و علما را همدعوت می كردیم و من مقید بودم كه حضرت امام را در این جشن دعوتكنیم و ایشان هم اظهار لطفی می كردند و در این جشن شركتمی كردند.
گریه امام برای علی اكبر(ع)
آقای علی دوانی می گوید:
آقای حاج سیدمحمد كوثری ، ذاكر معروف قم، از دوستان صمیمی كهاز سالها قبل در قم روضهخوان خاص امام بود و در سنوات اخیر همایام عاشورا در حضور جمع در حسینیه جماران به یاد ایامی كهامام در قم اقامت داشتند و ایشان ذاكر خاص امام بود و ذكرمصیبت وی مطلوب امام بود، نقل می كرد كه پس از شهادت مرحوم حاجآقامصطفی ، فرزند ارشد امام، وارد نجف اشرف شدم. رفقا گفتند:
خوب به موقع آمدی ، امام را دریاب كه هرچه ما كردیم در مصبیتحاج آقا مصطفی گریه كنند، از عهده برنیامدهایم. مگر توكاری بكنی .
من خدمت امام رسیدم و عرض كردم: اجازه می دهید ذكر مصیبتی بكنم؟ امام اجازه دادند. هرچه نام حاج آقامصطفی را بردم تا باآهنگ حزین امام را منقلب كنم كه در عزای پسراشك بریزد، امامتغییر حال پیدا نكردند و همچنان ساكت و آرام بودند; ولی همینكه نام حضرت علی اكبر(ع) را بردم هنگامه شد، امام چنان گریستندكه قابل وصف نیست.
گریه بر مصیبت اهل بیت عترت
آقای علی دوانی می گوید:
در مجلس ختم استاد شهید مرتضی مطهری ، كه از طرف امام در مدرسه فیضیه برگزار شد و خود امام هم كه آن موقع در قم بودند حضورداشتند، سخنران كه در كنار ایشان ایستاده بود و آن همه درباره شخصیت استاد شهید مطهری شاگرد برازنده و پاره تن امام وشهادت ایشان سخن گفت و امام با كمال آرامش گوش می دادند; ولی همین كه گوینده به ذكر مصیبت اهلبیتعلیهم السلام رسید، اماممنقلب شدند و دستمال از جیب در آوردند و به صورت گرفته وگریستند. همان طور كه اهلبیتخود گفتهاند: «هرمصیبت و شهید وقتیلی كه دارید به جای آنها برای ما ناله و زاری كنید.» امامعینا چنین است.
نوفل لوشاتو شاهد اشك امام در شهادت امام حسین(ع)
آقای علی دوانی می گوید:
پسر بزرگم از خانم دكتر مهین ت استاد و صاحب نظر درهنر، نقلمی كرد كه ایشان زمانی كه حضرت امام به پاریس هجرت كرده بودند،ایشان به پاریس رفته و در بیت امام خدمت می كرد. وقتی مرتباخبار وحشتناك 17 شهریور تهران را به امام می دادند كه چهكردهاند و چقدر كشته شدهاند، امام عكس العملی از تاثر وهیجاننشان نمی داد، و هیچ تاثری در قیافهشان دیده نشد; حتی وقتی خود این خانم می گریستند، امام او را دلداری می داده و می گفتند:
چرا گریه می كنی ، صبر داشته باش. ولی چندی بعد روزی در یكی ازمجالس امام، شخصی برخاست و شروع به ذكر مصیبت كرد; همین كهگفت: «السلام علیك یا ابا عبد الله!» فورا رنگ صورت امام تغییركرد و دیدم كه به پهنای صورتشان اشك می ریزند