حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

دوشنبه, ۲۶ آبان , ۱۴۰۴ Monday, 17 November , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1661 تعداد نوشته های امروز : 3 تعداد اعضا : 6 تعداد دیدگاهها : 81×

امام خمینی (ره) شیدای  اهل بیت(ع)

چهره‏ای  ملکوتی

حضرت امام خمینی (ره) در جهت اعتلای  اسلام و بیداری  جامعه اسلامی ‏همان مسیری  را پیمود که رسول اکرم(ص) و ائمه هدی ‏علیهم السلام‏در نوردیده بودند. آن بزرگوار، با تکیه برارزشها و فضایل،انقلاب عظیمی  را بنیان نهاد که از شجره طیبه خاندان عصمت وطهارت طراوت گرفته بود.

روح‏الله، روشن ضمیر عصر حاضر با عصا و ید بیضای  موسوی ، حکمت‏مصطفوی  و شجاعت علوی  برای  رهایی  مظلومان و محرومان کمرهمت‏بست‏و دل آنان را به نور امید روشن ساخت. حرکت الهی  او به مومنان‏عزت، به مسلمین ابهت و اقتدار و به دنیای  خفته در جهل وبی ‏خبری  مادیت، معنویت عطا فرمود.

به فرمایش مقام معظم رهبری  حضرت آیه ‏الله خامنه ‏ای :

«… امام بزرگوار ما با تکیه به تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) وبا اعتماد به ایمان دینی  مردم و با شجاعت و اخلاص و توکل‏کم‏نظیر خود، راه مبارزه را در میان سختی ‏ها و مصایب طاقت‏فرساگشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را باواقعیت‏های  تلخ و راه علاج آن آشنا کرد…» امام خمینی (ره) ازخصالی  برخوردار بود که شایسته اعتنا و احترام است. او، از نظرعلم و عمل، درک عمیق معرفتی  و تقوای  عملی  وعلمی ، در حد یکی  ازبزرگترین شخصیتهای  جهان اسلام بود. او جان بر طبق اخلاص نهاد وپر صلابت چون کوه پیش رفت تا حق بماند، سنت رسول اکرم(ص) ازغبارهای  بدعت، جمود، خمود و موهومات مصون گردد و فرهنگ‏اهل‏بیت‏علیهم السلام چون جویباری  با صفا کشتزار تشنه انسانیت راسیراب سازد.

محبت و معرفت

امام خمینی (ره) از دوران نوجوانی  با اطاعت از احکام الهی  به‏تزکیه و تصفیه درون و تحصیل مقامات معنوی  روی  آورد و در همین‏دوران، عطر پارسایی ‏اش در فضای  جان مشتاقان مکارم پیچید. سحرخیزی ، تهجد و راز و نیاز به درگاه حی  بی ‏نیاز حالاتی  است که‏امام خمینی  از همان اوان جوانی  بدان اهتمام داشت. حب خداوند،که به صورت فطری  در عمق جانش وجود داشت، دلش را روشن گردانیدو چون به ایمان و معرفت و اخلاص خویش افزود، این محبت ملکوتی ‏در وجودش فزونتر گردیده، چون چشمه‏ای  جوشید و او را از یاد غیرخدا پاک ساخت. بدین ترتیب، جذب پاکیها شد و پیوندی  مستحکم باخاندان عصمت و طهارت بر قرار کرد.

این پیوند مقدس به تدریج‏به عشقی  جاودان تبدیل شد. او دیگرسراپا محبت و شیفتگی  شده بود. هرکجا روایتی  از امام(ع) به‏میان می ‏آمد و یا نام راوی  احادیث اهل‏بیت‏علیهم السلام رامی ‏شنید، احترام می ‏نهاد و تجلیل می ‏کرد; و در مورد امامان‏علیهم‏السلام می ‏فرمود: «سلام الله علیهم اجمعین‏». عشق به خاندان‏عصمت و طهارت سبب شد تا برای  دفاع از حریم آنان کتاب «کشف‏اسرار» را در سنین جوانی  به رشته تاءلیف درآورد و برای  زیارت‏خانه خدا و کربلای  امام حسین(ع) کتابهایش را بفروشد. بارهااتفاق می ‏افتاد که امام از حالات و سیره اهل‏بیت‏علیهم السلام‏مطالبی  نقل می ‏فرمود تا مسایل اسلامی  به صورت خشک عرضه نگردد وروح معنوی  شاگرد تکامل داده شود.

صدای  یاحسین(ع) سرشک بر دیدگانش جاری  می ‏ساخت. و با آنکه درمصایب شکیبا بود و حتی  برای  شهادت فرزند ارشدش حاج آقا مصطفی ‏اشک نمی ‏ریخت، در محافل ذکر اهل‏بیت‏علیهم السلام چون عبارت‏«السلام علیک یا اباعبدالله‏» را می ‏شنید قطرات اشک از دیدگانش‏فرو می ‏چکید. در ماجرای  ارتحال فرزندش، هرکس وارد خانه امام درنجف می ‏گردید بی  اختیار اشک می ‏ریخت، اما او چون کوهی  استواربود و به هیچ وجه آثار شکست، اندوه و تاءلم در سیمایش هویدانشد. یکی  از ذاکران حسینی  گفت: این حالت امام خطرناک است.

باید کاری  کرد تا ایشان نیز بگرید. نباید اجازه دهیم بغض امام ‏در درونش منفجر شود.

پس به مناسبت، روضه حضرت علی ‏اکبر(ع) را خواند. امام سر برزمین نهاد و گریست. یکی  از یارانش در باره مجالس روضه‏ خوانی  وی ‏ چنین می ‏ گوید: آن زمانی  که امام در ایران به سر می  ‏برد، سه روزفاطمیه (اول، دوم و سوم جمادی  الثانی ) روضه داشت. در نجف که ‏بود، سه شب احیا را هم اضافه کرد. روضه ‏خوان که روضه می  ‏خواند، امام همین طور دستمال دستش بود و گریه می  ‏کرد. گاهی  هم در کربلادر دسته‏های  سینه‏زنی  و عزاداری  شرکت می ‏کرد و یا در نجف ‏سوگواران حسینی  خدمتش می  ‏آمدند و امام هم به آنان اظهار لطف ومحبت می  ‏کرد.

یکی  از نویسندگان معاصر می ‏نویسد: «بارها مشاهده می  ‏کردم که درمسجد بالای  سر حضرت معصومه(س) یا در خانه برخی  از علما، امام‏ همچنان آرام و ساکت نشسته بودند و به سخنان واعظ یا خطیب گوش‏می ‏دادند; ولی  همین که لحظه ذکر مصیبت فرا می ‏رسید، دستمال ازجیب بیرون آورده و بی  ‏اختیار گریسته و گوهر اشک را از دیدگان‏ مبارک جاری  می  ‏نمودند.

در زمانی  که امام در فرانسه به سر می ‏بردند، چون ماه محرم فرارسید، در روز تاسوعا امام از یکی  از همراهان خواست روضه ‏بخواند. او عرض کرد: آمادگی  ندارم و حال و هوای  پاریس به هیچ‏وجه مناسب روضه‏ خوانی  نیست.

امام تاکید فرمود: فرقی  نمی ‏کند باید به همان صورت مجالس‏معمولی  ایران، روضه بخوانی . وی  ظهر تاسوعا در جمع خبرنگاران‏ایرانی  و خارجی  شروع به روضه‏خواندن کرد. ناگهان مشاهده شدامام سخت مشغول گریه است.

برای  کسانی  که از کشورهای  اروپایی  آمده بودند، شگفت ‏آور بود که‏ مردی ; پس از سالهای  متمادی  مبارزه در برابر استبداد واستکبار، روز تاسوعا بنشیند و بگرید; اما امام به این تفاسیروقعی  نمی ‏نهاد و لازم می ‏دید آداب و رسوم محرم و ایام سوگواری  درآنجا هم اجرا شود.

امام چنان دلباخته و مشتاق اهل‏بیت و سیدالشهداء(ع) بود که هروقت روضه‏خوان یا مداح اهل‏بیت‏علیهم السلام را می ‏دید، تمام قدبلند می ‏شد; و نیز چون یکی  از این افراد می ‏خواست از نزدش برود،او را بدرقه می ‏کرد.

یک بار امام را در جماران دیدند که به جای  صندلی  بر زمین‏نشسته است; آن هم روز عاشورا و به احترام عزاداری  امام‏حسین(ع) بود.

امام خمینی (ره) با درسهای  عملی ‏اش به سوگواری ‏ها مفهومی  دیگربخشید. وقتی  گروهی  از شبه روشنفکران به عزاداری  و سینه‏زنی ‏تاختند، شدیدا به ترویج‏سنت دیرینه عزاداری  پرداخت; ازنهضت‏حسینی  و سوگواری  برای  آن حضرت دفاع کرد و فرمود:

«سیدالشهداء را این گریه‏ها حفظ کرده است… هر مکتبی  تا پایش‏سینه‏زنی  نباشد . .. گریه کن نباشد، حفظ نمی ‏شود

صفای  زیارت

جلوه دیگر علاقه قلبی  برخاسته از معرفت عمیق امام به‏اهل‏بیت‏علیهم السلام ، صفای  زیارت است. امام در حدود پانزده‏سالی  که در نجف بود، هر شب در ساعتی  خاص کنار مرقد حضرت‏علی (ع) آمده، زیارت جامعه کبیره را می ‏خواند.

زیارتی  که دست‏کم یک ساعت وقت می ‏خواهد، ولی  انسان با خواندن‏مفاهیم آن احساس می ‏کند واقعا در برابر امامان معصوم‏علیهم‏السلام آنچه حق آنان است، بازگو می ‏کند و در حقیقت‏یک دوره امام‏شناسی  است. تنها در شب‏هایی  که بیمار بود و حتی  نمی ‏توانست‏به‏بیرونی  منزل بیاید یا اوقاتی  که در کربلا بود، این برنامه راترک می ‏کرد.

از مرحوم شهید حاج آقامصطفی  خمینی  نقل شده است: شبی ‏هوا توفانی ‏بود و بیرون رفتن از خانه مشکلاتی  در برداشت. به امام عرض‏کردم: امیرمومنان(ع) دور و نزدیک ندارد، زیارت جامعه را که درحرم می ‏خوانید، امشب در خانه بخوانید. امام فرمودند: مصطفی ،تقاضا دارم روح عوامانه را از مانگیری . همان شب بالاخره به حرم‏مشرف شد. در نجف اشرف گاه در حرم مطهر حضرت علی (ع) در میان‏مردم زیارت‏کننده، تنه می ‏خورد و مورد آزار قرار می ‏گرفت; بویژه‏آن که برخی  زوار ساکن روستاهای  عراق بی ‏مبالات و ناموزون راه‏می ‏رفتند و گاه به ایشان صدمه می ‏زدند. امام تمام این فشارها ورنج‏ها را در مشاهد مشرفه تحمل می ‏کرد، ولی  از این که افرادی  درجلو یا پشت‏سرش به عنوان همراه یا مراقب حرکت کنند، بیزاربود. کسی  نقل می ‏کرد: امام را در حرم مطهر حضرت امام حسین(ع)

دیدم که در میان انبوه زوار گیر کرده، نمی ‏توانست قدمی ‏پیش‏گذارد. جلو رفتم و به کنار زدن مردم پرداختم. امام با تغیرو تعرض مرا منع کرد، ولی  بی ‏توجه به نهی ‏ایشان کارم را ادامه‏دادم. ناگهان متوجه شدم امام از مسیری  که برایشان راه بازکرده‏ام نیامده، تغییر جهت داده‏اند.

تشرف امام خمینی (ره) به حرم مطهر حضرت علی (ع) با آن آداب خاص‏زیارت نیز شایان توجه است. با کمال متانت و ادب اذن دخول‏می ‏خواند. بعد از طرف پایین پای  مبارک، وارد حرم می ‏شد و مقیدبود چنانکه در روایات وارد شده، از بالای  سرمطهر عبور نکند.

هنگامی  که مقابل ضریح مطهر می ‏رسید، زیارت امین‏الله یا زیارت‏دیگری  را بانهایت اخلاص می ‏خواند. بعد دو باره به سوی  پایین پابرگشته، در گوشه‏ای  از حرم نماز مستحبی  و زیارت و دعا به حالت‏نشسته می ‏خواند. سپس دو رکعت نماز می ‏خواند و با رعایت آداب واخلاص حرم را ترک می ‏کرد.

امام(ره) از روی  مفاتیح دعا می ‏خواند، در حالی  که عادت مراجع‏نیست چنین کنند و اگر دیده شده، در منزل و جای  خلوت چنین‏می ‏کنند.کیفیت زیارت امام، که بادعاهای  طولانی  همراه بود، یک‏حالت از خود بی  ‏خود شدن وعمق اتصال روحی  را با صاحب ضریح وامامی  که زیارت می ‏کرد، نشان می ‏داد. همین حالت درحرم حضرت‏اباعبدالله و حضرت ابوالفضل‏علیهما السلام نیز مشاهده می ‏شد. یک‏بارهم که در ابتدای  ورودش به عراق، به کاظمین و سامرا عزیمت‏کرد، همین برنامه دیده می ‏شد. درآن اوایل امام صبحها و شبها به‏حرم نخستین امام مشرف می ‏شد، ولی  به دلیل تدریس و سایر مشاغل‏دیگر صبح‏ها نمی ‏رفت.

در سحرگاه هراس انگیز آخرین شبی  که امام در نجف بود و مقررگردید عراق را ترک گوید، فرمود: ناگزیر از اینجا باید بروم.

در اینجا با حرم مطهر امیرمومنان(ع) انس داشتم، اما خدامی ‏داند دراین مدت من از دست اهل اینجا چه کشیدم. و باکنایه‏بخشی  از رنجهایی  را که متحمل شده بود، بیان کرد. این برنامه‏ما را به یاد جدبزرگوارش حضرت علی (ع) می ‏اندازد که می ‏فرماید:

بعد از رحلت رسول اکرم(ص)، آن قوم چه رنجهایی  برایش فراهم‏کردند و کوشیدند دست از کارش بردارد; ولی  او چنین نکرد. امام‏هم چنین روشی  را در تاریخ مبارزات خود اتخاذ کرد.

امام زیارت عاشورا را در ماه محرم و اربعین حضرت امام حسین(ع)

می ‏خواند. در اغلب ایام زیارتی ، در کنار مرقد حضرت امام‏حسین(ع) بود. در دهه عاشورا هر روز زیارت عاشورای  معروف را باصدمرتبه سلام و صدمرتبه لعن می ‏خواند. در پاریس هم این برنامه‏را ادامه می ‏داد.

امام در چند سالی  که در نجف بود، برای  درک تمام زیارتهای ‏مخصوص امام حسین(ع) فاصله بین این شهر و کربلا را، که حدود ۸۰کیلومتر است، می ‏پیمود و اهتمام داشت در ایام عاشورا، اربعین،عرفه، نیمه شعبان و ماه رجب این مسیر را پشت ‏سربگذارد.

چون در پایین مرقد امام حسین(ع) حضرت علی ‏اکبر(ع) آرمیده است،پایین پا نمی ‏رفت. درنجف هم، چون روایت‏شده سرمقدس امام سوم‏بالای  سر مطهر پدرش علی (ع) است، امام خمینی  بالای  سر نمی ‏رفت ودور نمی ‏زد.

یک بار می  ‏خواستند جلوی  در گاهی  که امام کفش‏های  خود را بیرون‏می  ‏آورد، روزنامه بیندازند. چون این کار انجام شد، با وجود آن‏که صفحه ‏آگهی  ‏ها بود، پایش را آنجا ننهاد و فرمود: شاید اسم‏محمد یا علی  در آنها باشد. می ‏بینیم که امام حتی  حاضر نمی ‏شدکلمه علی  یا محمد، که اسم افرادی  عادی  بود، زیر پایش قراربگیرد تا برسد به اسامی  ائمه معصومین‏علیهم السلام . این حالت،اشتیاق وافر امام به آن خاندان را نشان می ‏دهد. آن وجودگرانقدر با شنیدن صدای  صلوات و نام مبارک رسول اکرم(ص) صلوات‏می ‏فرستاد و دیده نشد که صدای  صلوات مردم دیدار کننده را درحسینیه جماران بشنود و صلوات نفرستد.

توسل به اهل‏بیت ‏علیهم السلام و استمداد از ارواح پاک آن‏بزرگواران، جلوه‏ای  دیگر از حب امام به این خاندان بود.

حجه‏الاسلام سید محمدجواد علم الهدی  می ‏گوید: به اذن امام مامورشدم که به منطقه خراسان بروم و علمای  آن دیار را ببینم ومصایبی  را که طاغوت و استعمار متوجه مسلمانان نموده تشریح کنم‏و نامه‏های  امام را تحویل آنان دهم. شبی  که عازم بودم، ایشان‏خطاب به من فرمودند: قبل از این که با هرکس ملاقات کنید، اول‏به حرم امام رضا(ع) مشرف شوید و به آن حضرت بگویید: آقا، کارخطیری  پیش آمده و ما وظیفه خود دانستیم که قیام کنیم. چنانچه‏مرضی  شماست ما را تایید کنید.

غلامرضا گلی ‏زواره