احیای مساجد
امام در یكی از سفرهایشان كه مصادف با ماه رمضان بود، در مسجدی دور افتاده، متروك و بسیار كوچك- كه بیش از یك اتاق گلی نداشت- به اقامه نماز جماعت می پرداختند. این در حالی بود كه عده ای از علماء به ایشان پیشنهاد كردند كه در مسجد جامع شهر اقامه جماعت كنند. اما آن بزرگوار قبول نكردند و فرمودند : «در مسجد جامع كسی هست كه اقامه جماعت كند، ولی در این مسجد كسی نیست كه اقامه جماعیت كند از این رو مسجد را باید احیا كرد.»
نماز شب در نوجوانی
در خاطرات مربوط به نماز امام خمینی رحمه الله علیه می خوانیم: خویشاوندان ایشان می گفتند: از پانزده سالگی ایشان كه ما در خمین بودیم، آقا یك چراغ موشی كوچك می گرفتند و می رفتند به یك قسمت دیگر كه هیچ كسی بیدار نشود و نماز شب می خواندند. همسر امام رحمه الله علیه می گویند: «تا حالا نشده كه من از نماز شب ایشان بیدار شوم.» چون چراغ را مطلقا روشن نمی كردند. نه چراغ اتاق را روشن می كردند، نه چراغ راهرو را و نه حتی چراغ دستشویی را و از یك چراغ قوه كوچك كه تنها جلوی پایشان را روشن می كرد، استفاده می كردند. و برای این كه كسی بیدار نشود، هنگام وضوی نماز شب، یك ابر زیر شیر می گذاشتند كه آب چكه نكند و صدای آن كسی را بیدار نكند.
معنای سبك شمردن نماز
داماد حضرت امام خمینی رحمه الله علیه می گوید: مساله دیگر، نماز اول وقت بود كه ایشان خیلی به آن اهمیت می دادند. روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل می كردند كه «اگر كسی نمازش را سبك بشمارد، از شفاعتشان محروم می شود.» من یك بار به ایشان عرض كردم: «سبك شمردن نماز شاید به این معنی باشد كه شخص، نمازش را یك وقت بخواند و یك وقت نخواند.» گفتند: نه، این كه خلاف شرع است. منظور امام صادق علیه السلام این بوده است كه وقتی ظهر می شود و فرد در اول وقت نماز نمی خواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است.
دو ركعت عشق
دختر امام خمینی رحمه الله علیه درباره یكی از خاطرات زمان دستگیری ایشان می گوید: امام برای من تعریف كردند: توی راه من گفتم كه نماز نخوانده ام، یك جایی نگه دارید كه من وضو بگیرم. گفتند:«ما اجازه نداریم.» گفتم : شما كه مسلح هستید و من كه اسلحه ای ندارم. به علاوه شما همه با هم هستید و من یك نفرم، كاری كه نمی توانم بكنم. گفتند:« ما اجازه نداریم .» فهمیدم كه فایده ای ندارد و اینها نگه نمی دارند. گفتم: خوب ، اقلا ً نگه دارید تا من تیمم كنم. این را گوش كردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازه پیاده شدن به من ندادند. من همین طور كه توی ماشین نشسته بودم، از توی ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم كردم. نمازی كه خواندم، پشت به قبله بود. چرا كه از قم به تهران می رفتیم و قبله در جنوب بود. نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حركت! این طور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو ركعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.
نمازهای معطر
امام خمینی رحمه الله علیه همیشه هنگام نماز از عطر و بوی خوش استفاده می كردند و شاید بدون بوی خوش به نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم كه نماز شب را در پشت بام منزل می خواندند شیشه عطری همراه خود می بردند.
یكی از پزشكان می گوید: در ایامی كه امام خمینی رحمه الله علیه در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند، لوله تنفس در تراشه ایشان بود وقتی این لوله در مجرای تنفسی قرار می گیرد، شخصی نمی تواند صحبت كند اما امام با این كه لوله به ایشان وصل بود نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی نماز شب خود را ترك نكردند.
اهمیت به نماز جماعت
امام خمینی رحمه الله علیه حتی در روزی كه فرزند عزیزش آقا مصطفی خمینی رحمه الله علیه به شهادت رسیده بود و منزل ایشان در نجف پر از جمعیتی بود كه برای عرض تسلیت آمده بودند، هنگام ظهر به مسجد رفت و نماز جماعیت را ترك نكرد.
نماز شب
حجت الاسلام علی انصاری كرمانی می گوید: مدت پنجاه سال است كه به هیچ وجه نماز شب امام خمینی رحمه الله علیه ترك نشده است. حضرت امام در بیماری، در صحت، در زندان ، در خلاصی، و در تبعید و حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب می خواندند.
یك روز در قم، حضرت امام بیمار شدند. به دستور اطبا می بایست به تهران منتقل شوند. هوا بسیار سرد بود و برف می بارید. یخبندان عجیبی در جاده ها وجود داشت. حضرت امام با این كه چندین ساعت در آمبولانس بودند اما به مجرد این كه به بیمارستان قلب منتقل شدند، باز هم نماز شب خواندند.
اخلاص در نماز
یكی از علمای معاصر درباره نماز های امام خمینی رحمه الله علیه می گوید:
نمازی كه امام در بیابانهای بین كویت و عراق با چند تن از یاران خود خواند، با نمازی كه در جماران همراه چند رئیس جمهوری و سران كشورهای اسلامی خواند و آخرین نمازهایی كه ایشان در بیمارستان خواند، از لحاظ توجه و اخلاص، یكسان بود.
شكستن یخ ها و…
مرحوم آیت الله سید مصطفی خوانساری، از استادان حوزه علمیه قم و یكی از دوستان امام خمینی رحمه الله علیه می گویند: « در اینجا صحنه ای از عبادت ایشان (امام) را كه مشهود خودم بوده است، نقل می كنم: یك سال در قم خیلی برف آمده بود قریب پنج – شش ذرع كه سیل نصف قم را برد. در همان موقع و در همان وضعیت، ایشان نصف شب از دارالشفاء می آمد مدرسه فیضیه و به هر زحمتی بود یخ حوض را می شكست و وضو می گرفت و می رفت زیر مدرس مدرسه و در تاریكی مشغول تهجد می شد. حالا چه حالی داشت؟ نمی توانم بازگو كنم. با حالت خوشی تا اذان صبح مشغول تهجد می شد. هنگام اذان می آمد مسجد بالاسر آقای حاج میرزا جواد ملكی به نماز می ایستاد و بعد برمی گشت و مشغول مباحثاتش می شد. می توانم بگویم كه ایشان در امر عبادت و تهجد، اگر در بین علما بی نظیر نبود، یقینا كم نظیر بود.
چرا صدایم نزدی؟
حجت الاسلام علی انصاری می گوید: امام خمینی رحمه الله علیه در یكی از روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند به من گفتند: اگر خوابیدم، اول وقت نماز بیدار كن. گفتم: چشم. دیدم اول وقت شد و امام خوابیده اند و حیفم آمد كه صدایشان بزنم، عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم. چند دقیقه ای از اذان گذشت و امام چشمهایشان را باز كردند و گفتند. وقت نماز شده است؟ گفتم بله امام فرمودند: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است فرمودند مگر به شما نگفتم؟ ایشان سپس فرزندشان را صدا زدند كه: احمد بیا و فرمودند: ناراحتم، از اول عمر تا حال، نمازم را اول وقت خواندم چرا الان كه پایم لب گور است ده دقیقه تاخیر افتاد؟
تهجد و ناله
یكی از استادان قم نقل می كرد: شبی مهمان حاج آقا مصطفی بودم ایشان خانه جداگانه ای نداشتند و در منزل امام بودند نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و ناله ای شنیدم، نگران شدم كه در خانه چه اتفاقی افتاده است؛ حاج آقا مصطفی را بیدار كردم و گفتم: ببین در خانه تان چه خبر است؟ ایشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صدای آقا امام خمینی رحمه الله علیه است كه مشغول تهجد و عبادت است.
صدای گریه
یكی از استادان حوزه علمیه قمی می گویند: از مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (قدس سره شنیدم كه فرمودند: دیدم آقا امام خمینی رحمه الله علیه در اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است. از مادرم پرسیدم: چه شده كه آقای گریه می كنند؟ مادرم فرمودند: ایشان در شبی كه موفق به نماز شب و راز و نیاز به خدا نشود روز آن، چنین حالی را دارد