حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 5 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1387 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 5 تعداد دیدگاهها : 81×

روحانی شهید اصغر بهروزی       

زندگینامه :

شهید اصغر بهروزی به سال ۱۳۳۹ در یک خانواده مذهبی در شهر ایمان و وفا «تبریز قهرمان» پا به عرصه وجود نهاد. در خانواده‌ای با اعتقادات پاک و مستحکم رشد کرد و مراحل اعتلای روحی و جسمی را پشت سر گذاشت و تا سال سوم راهنمایی، با تحمل مشکلات سنگین مادی به تحصیل پرداخت، ولی امکان تکمیل تحصیلات برایش میسر نشد و فقر مالی او را از ادامه تحصیل محروم ساخت. در آن سن کم، مجبور شد که در تامین معیشت و هزینه زندگی مشارکت نماید؛ لذا مشغول به کار شد.

همین مشکلات زندگی، روح متعالی او را آبدیده ساخت تا در آینده بتواند مسؤولیت‌های بزرگتر را بر دوش بگیرد. با اوج گرفتن نهضت اسلامی، خودش را در این جریان عظیم وارد ساخت و همگام با امت قهرمان در تظاهرات و عملیات تخریبی علیه رژیم دیکتاتوری پهلوی شرکت نمود.

جوانی بود شجاع، و دل و جرأت شیر داشت. او حتی سربازان فریب خورده ارتش را هم هدایت می‌نمود و با به خطر انداختن جان خود، اعلامیه‌های حضرت امام را در میان آنها پخش می‌کرد و در داخل ماشینهای آنها می‌انداخت.

او در لبیک گویی به نهضت امام خمینی -رحمه الله علیه- چندین بار توسط مأمورین رژیم دستگیر شد و به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفت. او در کانون تربیتی و پرورشی المهدی -عجل الله تعالی فرجه- نقش فعالی داشت و همراه برادران دینی خود در آن محیط مقدس، برنامه‌های عبادی، سیاسی، فرهنگی و انقلابی را در سطح محل به مرحله اجرا می‌گذاشتند.

با شروع جنگ تحمیلی، همانند دیگر جوانان ایران اسلامی، شور و شوق حضور در جبهه سراسر وجودش را فرا گرفته بود ولی وجود مادری مریض و ضرورت پرستاری و نگهداری از مادر، او را از این فیض عظیم محروم ساخت. او همچون عاشقی بی‌قرار، در غم فراق معشوق به خود می‌پیچید. برای پر کردن خلاء ناشی از عدم امکان شرکت در جهاد مقدس و برای تکامل روحی و اعتقادی، رو به سوی حوزه علمیه آورد و در مدرسه عالی ولیعصر تبریز مشغول تحصیل شد و با کسب فیض از چشمه علوم و معارف اسلامی، توان خود را برای مقابله با دشمن درونی و بیرونی بالا برد.

در سال ۱۳۶۰ بعد از گذراندن آموزشهای لازم، در جبهه‌های حق علیه باطل حاضر شد و در منطقه «بازی دراز» و سپس در عملیات «مسلم‌بن‌عقیل» شرکت نمود و از ناحیه گردن به شدت مجروح شد. بعد از چند ماه بستری شدن در اصفهان و تبریز، دوباره وارد مدرسه ولیعصر و مدتی مشغول تحصیلات شد.

بعد از گذشت زمان کوتاهی، باز هم تکلیف حضور در جبهه او را از ادامه تحصیل باز داشت. در عملیات والفجر چهار شرکت نمود و از ناحیه پا و چندین نقطه دیگر بدن مجروح شد. بعد از چند ماه استراحت باز هم بدون بهبودی کامل به جبهه بازگشت. عملیات خیبر در جبهه‌های جنوبی آغاز شده بود. رزمندگان در شروع عملیات کیلومترها در منطقه دشمن نفوذ کرده بودند. این حرکت، حرکتی بود بدون بازگشت. فرماندهان گفته بودند که این راه بی‌بازگشت است. هر کس امید به بازگشت دارد، نرود ولی همگی عزم خود را جزم کرده و به فرمان امام لبیک گفتند. مانند یاران حضرت ابا عبدالله الحسین -علیه السلام- آگاهانه مسیر شهادت را انتخاب کردند.

سرانجام این سرباز فداکار امام زمان -عجل الله تعالی فرجه- در ۷/۱۲/۱۳۶۲ در جزیره مجنون بعد از جنگی شجاعانه، حسین گونه شربت شهادت نوشید و روح بزرگش کالبد تن را دریده و به سوی محبوب و معشوق خود پر کشید و به لقاءالله پیوست.

وصیتنامه :

بسم الله الرحمن الرحیم «احسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا هم لا یفتنون» (عنکبوت/۲)

خدایا! شکر می‌کنم به اینکه تمامی خوشی‌ها، ترس‌ها، امیدها و محبت‌ها، خلاصه تمامی آرزوهایم را در خودت خلاصه فرموده‌ای. به مردم حزب الله و خط امام می‌خواهم چند وصیتی به حضورتان عرض کنم اینست که قدر این رهبر عزیز، نایب امام زمان و بنیان‌گذار جهوری اسلامی ایران امام امت، خمینی کبیر را بدانید که همانا خداوند می فرماید شکرانه نعمت مرا بکنید و گرنه از دستتان می‌گیرم. عزیزان! حالا پایه‌های جمهوری اسلامی ایران بر دوش ولایت فقیه و روحانیت مبارز در خط ولایت فقیه و بر دوش رزمندگان جان بر کف جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته، اگر در مقابل این نعمتهای الهی کمی سستی کنید جبهه های نبرد حق علیه باطل را تقویت نکنید و با مال و جان پشت جبهه را اصلاح نکنید، خطر به پیکر این جمهوری اسلامی از طرف استکبار جهانی اصابت می کند که همه در این گناه مسؤولید.

و چند کلمه‌ای می‌خواهم به برادران طلبه عرض کنم: عزیزانم! بنده خواستم به جبهه بروم و تا دم شهادت نبرد کنم تا شما با آن شور و شوق و با آن اخلاصی که دارید، درستان را ادامه دهید. برادران! این همه امکاناتی که امام در اختیار شما گذاشته از شما می‌خواهد در آینده به اسلام و مسلمین خادم باشید و به این مقام نمی رسید مگر به راهنمایی‌هایی که امام در جهاد اکبر فرموده جامه عمل بپوشید. اگر عمل نکنید، خودتان را آماده بازخواست الهی کنید.

و چند وصیتی که به خانواده‌ام دارم این است که برای من از بنیاد شهید و بسیج پول نگیرید تا بعدا در شب جمعه‌ها خرج میهمانی شام نکنند. اگر بخواهید پول‌های آن را جمع و به حساب ۱۰۰ امام واریز کنید و مقدار پولی که در دست برادرم و در دست دوستانم دارم آنها را هم به حساب ۱۰۰ امام واریز کنید و لباسهایم را هم به باجه های کمک رسانی جنگ زدگان بدهید و کتابهایم را در بین طلابی که احتیاج دارند تقسیم کنید.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار.