حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 5 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1387 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 5 تعداد دیدگاهها : 81×

روحانی شهید حسين علي رحيقي

زندگینامه :

حسين علي رحيقي فرزند حسن دربیست ودوم شهریور ماه سال ۱۳۴۴ درشهرستان تبریز از استان آذربایجان شرقی و در یک خانواده علاقمند به اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم) دیده به جهان گشود.

بر مردمک دیدگان مادر، عکس نوزادی بود که در اولین طلوع حیاتش دل‌ربایی می‌کرد. زیباترین نغمه زندگی، احساس خوب شکفتن بود و آموزگار دوران دبستان، باغبانی بود که شهد زیبای محبت را به کامش می‌ریخت.

اولین قدمهای آشنایی با دین را در داخل خانواده و در آغوش پدر و مادر برداشت و با قرائت قرآن وخواندن نماز از دوران کودکی آشنا شد در طی دوران کودکی و قبل از ورود به دبستان، روخوانی قرآن را توسط والدین بزرگوارش فرا گرفت.

در طول تحصیلات ابتدایی، در زمره شاگردان ممتاز بود. عشق و علاقه خانواده‌اش به دین مبین اسلام و روحانیت عظیم الشان، باعث شد که بعد از اتمام دوره ابتدایی، او را جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیه بفرستند و با شور و شوق فراوان و تشویق خانواده مؤمن, راهی شاهراه نور و سعادت, حوزه‌ مقدس علمیه شد و همای سعادت بر دوش, مشغول کسب فیض از علوم آل محمد(ص) گشت. در سال ۱۳۵۵ وارد مدرسه علوم دینی ولیعصر -عجل الله تعالی فرجه- تبریز شد.

همزمان با تحصیل دروس مقدماتی حوزوی، نهضت امام خمینی فراگیر شد. او هم در کنار روحانیت مبارز و همگام با مردم انقلابی، در مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت نمود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار امر مهم تحصیل علوم دینی، به مبارزه علیه گروهکهای ملحد و منافق و التقاطی پرداخت.

پس از پایان جلدین لمعه، در سال ۱۳۶۰ در سالروز ولادت حضرت ولیعصر -عجل الله تعالی فرجه- در جشن عمامه گذاری شرکت نمود و توسط حضرت آیت الله شهید مدنی -رحمت الله علیه- به کسوت روحانیت در آمد و مزین به لباس مقدس روحانی گردید.

برای تکمیل علوم حوزوی و بهره گیری از نعمات حوزه علمیه قم، به این شهر مقدس هجرت کرد و در مدرسه خان، مشغول ادامه تحصیل شد.

او در رفتار با دیگران با ملایمت سخن می گفت و با متانت برخورد می کرد. چنان با صفا و صمیمت رفتار داشت که همگی دوستانش، به وجود او افتخار می کردند. نسبت به واجبات مقید بود و علاوه بر آن، تا آنجایی که می توانست به مستحبات هم عمل می کرد. دعاهای کمیل، توسل و ندبه را می خواند. در تهذیب و تهجّد بسیار می‌کوشید و در سکوت نیمه‌شب، سفره نیاز با خداوند پهن می‌کرد دوستانش هیچ‌گاه زمزمه‌های نیمه‌شب و حضور دل‌نشین حسینعلی را از یاد نخواهد برد.

با شروع جنگ تحمیلی، در مواقع مقتضی چندین بار عازم جبهه‌های نبرد شد ازجمله گیلان غرب و فاو و غیره شرکت داشت و به امر تبلیغ و ارشاد رزمندگان در میادین نبرد می‌پرداخت. در جبهه، کلاسهایش جذابیت خاصی داشت و بسیجیان، بعد از شنیدن سخنرانی‌ ایشان علاقه خاصی به او پیدا می‌کردند و از باز گشت او به حوزه ممانعت می‌نمودند. و هر وقت که از ماموریت جبهه بر می گشت با جدیت دروس عقب افتاده را جبران می نمود.وبا کوشش فراوان مقدار زیادی از کفایه را تلمذ نمود ودر پنج جلد تقریرات استاد خود رابه رشته تحریر درآورد.

سرانجام این سرباز فداکار و عاشق امام زمان -عجل الله تعالی فرجه- درلشکر المهدی درتاریخ ۱/۱۱/۱۳۶۵ در منطقه شلمچه ودرعملیات کربلای ۵ در اثر اصابت ترکش توپ به سر به آرزوی دیرینه خود رسید و عاشقانه شربت شیرین شهادت را نوشید و به خیل حسینیان زمان پیوست. وپیکر پاکش در گلزارشهدای زادگاهش ، وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد.

وصیتنامه :

…. خدایا! من نمی‌توانم به این مردم خوب و از جان گذشته چیزی به عنوان وصیت بنویسم،

 چرا که اینها همه بهتر از من هستند و من می‌بایست از آنها درس می‌گرفتم، ولی چه کنم که درد دل را باید روزی بر زبان آورد.

ای مردم! شما را به خدا هیچ وقت از خدا غافل مشوید که پشیمانی بس بزرگی به دنبال دارد. ای مردم! آنچه که اکنون در دست شما است امانتی بزرگ و مهم است که خون میلیونها مسلمان از صدر اسلام تا کنون، مثمر این ثمر بوده است. مواظب باشید که این ثمره را به خوبی پاسداری نمایید و با خلوص، این امانت را حافظ باشید.

ای مردم! شما که همیشه فریاد می‌زنید که ما اهل کوفه نیستیم که امام را تنها بگذاریم، بیایید واقعا عامل این سخن باشید که نه در شعار بلکه در عمل هم پیرو آن ماه درخشان جماران باشید. تنها گذاشتن امام، تنها به ضد انقلاب بودن و یا بی‌تفاوت بودن نیست؛ بلکه خیلی از ماها که ادعای حزب‌اللهی بودن و در خط امام بودن را داریم عملا امام را تنها گذاشته‌ایم، به این صورت که سخنان امام را و رهنمودهای او را غریب می‌گذاریم.

بگذار بدون پرده بگویم که این‌ همه امام -روحی له الفدا- از وحدت می‌فرمایند، کو آن وحدتی که امام سفارش آنرا می‌نمایند؟ چرا باید الآن جای جای این مملکت اسلامی‌پر از اختلاف باشد؟ آخر چرا توجهی به این مهم نداریم؟ بیایید با اعمالمان دل امام عزیز را پر از خون نکنیم و با وحدت کلمه همچون مشتی واحد باشیم و کس و چیزی را جز رضای خدا در نظر نگیریم.

آری، در خط امام بودن ‌اینست که هر چه اسلام می‌گوید مطیع آن باشی. مگر نه اینست که امام همیشه دم از اسلام می‌زند، ‌پس ما که می‌گوییم پیرو راه امام هستیم چرا مسائل اسلامی‌را رعایت نمی‌کنیم؟ چرا بازار غیبت و افترا رواج می‌یابد و همه چیز را به حساب سیاست می‌گذاریم؟ بلی بعضی چیزها هستند که خیلی مهم بوده و اگر بازگو نشود و مردم روشن نشوند به اسلام و انقلاب ضربه می‌خورد، لیکن خیلی از چیزهایی که زبانزد ماها شده است، جز افترا و غیبت چیز دیگری نیست.

در خاتمه چند کلمه‌ای هم به رزمندگان عزیز توصیه دارم که این نوشته بنده موقعی به دستتان می‌رسد که دیگر دست من از این دنیا و این جبهه‌ها کوتاه می‌گردد، ولی شما که هنوز هستید و فرصت خوبی دارید، بیایید جبهه‌ها را واقعا معطر از مناجات و راز و نیازهای خود و واقعا دانشگاهی برای خود سازی کنید. بدانید که جنگ و جبهه در اسلام، بنفسه هیچ موضوعیتی ندارد،

یعنی اینطور نیست که جنگ و جبهه، یک هدفی و یک طرح از طرف اسلام باشد، ‌بلکه جنگ برای اجرای قوانین الهی است و وسیله‌ای است برای رسیدن به هدف مهم که عبارت است از رسیدن فرد فرد مردم و کل جامعه‌ها به کمال وتحصیل رضای الهی؛ پس حال که اینطور است، جبهه ها را برای خودتان هدف قرار ندهید بلکه همانطوری‌که توجه بیشتری به این وسیله دارید و انشاء الله بیشتر از پیش توجه می‌کنید، توجهی به هدف هم داشته باشید،

بطوریکه خود را در این جبهه‌ها بسازید که نمونه کاملی از یک مسلمان و مؤمن واقعی باشید. خداوند ان شاء الله پشت و پناه شما رزمندگان باشد و طول عمر با عزت و عظمت به امام عزیزمان عنایت بفرماید و نیز جمیع خدمتگزاران به اسلام را از جمیع بلیات محفوظ بدارد. «مرا ببخشید از اینکه آنچه را که خودم نکرده‌ام به شما توصیه می‌کنم، ان شاء الله که ثمر افتد»

«اللهم ارض عنا و ارض حجتک عنا و ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک باخلاص لوجهک لتغفر بها ما کان تعلم منی»

حسین علی رحیقی 29/9/1365