حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 5 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1387 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 5 تعداد دیدگاهها : 81×

روحانی شهید حسین قاسمی کچالی       

زندگینامه :

شهید حسین قاسمی فرزند محمد در تاریخ بیست وسوم مرداد ماه سال ۱۳۴۴ در در یکی از محلات تهران به نام شمیران در خانواده ای مذهبی ومتدین دیده به جهان گشود. پدرش با کسب روزی حلال وزحمت فراوان می کوشید تا محیطی آرام ومناسبی را برای خانواده  فراهم سازد تا همسر مومنه اش بتواند فرزندانشان را دراه اسلام وقرآن تربیت نماید.و قلم در دست گرفتیم تا زندگی شهیدی دیگر از حسینیان را بنگاریم؛ رادمردی از تبار نیکان و پاکان. خداوند این فرزند را به همراه خیلی از برکات وحسنات به این خانواده عطا کرد .

سرنوشت این کودک چنان بود که در نهایت می بایست با بهترین درجه معنوی و توفیق شهادت بسوی معبودش برود و هر کس که ذره ای از کودکی  این شهید بزرگوار  را به یاد دارد می داند که آن عزیز بزرگوار با چهره معصوم وبزرگوارش گواه تمام پاکی های درونی اش را می داد.

پدرش از این که خداوند متعال پسری خوش سیما و سالم به او عطا کرده است خوشحال و شکرگذار و سپاس الهی را به جای آورد سال‌های شیرین کودکی را همراه همسالانش درحال و هوای شهرش به سر آورد و اودوران کودکی اش را در تهران همراه با بازی های کودکانه همراه با دیگر هم سن وسالانش آغاز نمود.

خانواده او از اینکه خداوند چنین گوهر ارزشمندی به آنها هدیه داده است شاکر بودند. دوران کودکی اش را با خوشی های کودکانه میگذراند در حیاط منزلشان پر بود از بچه های هم سن و سال و کوچک تر از خودش که همبازی یان او بودند در آن دوران . بازی هایش اما جالب بود، بچه ها را دور خودش جمع میکرد و چادر مادرش را میگرفت و همچون عبا به روی دوشش می انداخت و به روی صندلی میرفت و برای همه سخنرانی می کرد. از دیگر سرگرمی های آن دوران دوچرخه سواری بود آن هم با دوچرخه یکی از بچه های همسایه ، در محله آنها تنها یک نفر دوچرخه داشت که برای سوار شدن بر آن همه باید نوبت میگرفتن تا بتونن یک دور دوچرخه سواری کنند.

تفاوت های بسیاری با دیگر بچه ها داشت از وقت بازی هایش کم می کردوبه پدر کمک می کردعلاقه زیادی به قرآن پیدا نموده بود به بزرگتر ها احترام می گذاشت وهر وقت سالمندی ویا ناتوانی را می دید که احتیاج به کمک دارد به سمت او می دوید وبه او کمک می کرد.هیچ وقت به دوستانش بی احترامی نمی کرد دردهانش الفاظ زشت جایی نداشت هرکس که ظاهر اورا می دید تعریف او را می کرد و  او از باطنی پاک که با قران شکل گرفته بود رشد یافته است.

پس از گذراندن دوران کودکی اش راهی مدرسه شدودر سن هفت سالگی دوران ابتدایی تحصیلات خودرادر مدرسه ابتدایی آغازنمودوتا پایان دوره ابتدایی با موفقیت وبا کسب نمرات عالی درس خواند.او در  درس هایش بسیار کوشا وتوانا بود علاقه بسیار زیادی به مطالعه وتحقیق داشت وهیچ گاه در مورد مطلبی که نمی دانست بدون تحقیق وعلم سخن نمی گفت.او همچنین به کتاب های مذهبی هم علاقه پیدا کرده بود واین علاقه ذاتی اش راه اورا مشخص کرد.

هوش واستعداد بالای او باعث شده بود تا مورد توجه معلمین ومسئولین مدرسه قرار گیردواخلاق خوب او و رفتار مهربانش جای اورا در دل هم کلاسی هایش باز کرده بود.دوستانش در مدرسه همیشه از او راضی بودندچه در زنگ های ورزش وچه در ساعات امتحان ودرس به دوستان خود کمک می کرد.معلمین ومسئولین مدرسه او چنین می گویند که هوش واستعدادش مثال زدنی بود او هر گاه به مشکلی بر می خورد با تلاوت قرآن بر زیر لب هایش مشکلاتش رفع وحل می شد.او همیشه درزندگی اش در تمامی صحنه های حساس زندگی به خدا وقرآن پناه می برد ودر انتخاب دوست بسیار کوشا وبا دقت بود.

او با رشد فکری وجسمی که پیدا کرده بود وهر روزی که از عمر با برکتش می گذشت علاقه اش به قرآن وعلوم حوزوی بیشتر می شدوهمین علاقه ذاتی او باعث شده بوددر مراسمات عزاداری ودعاها در مسجد شرکت نماید.حضورش در مراسم های دعا وعزاداری سالار شهیدان به دوران کودکی اش برمی گردد که او از همان دوران به دلیل تربیت درست خانواده عاشق مکتب حسین ابن علی (ع)شد.همیشه در مراسمات دعا نفر اول بودو دوستان وهم سن وسالان خودرا به نماز ودعا دعوت می کرد.

پس از گذراندن دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی شد ودر آن مدرسه ثبت نام نمود.دوران تحصیلات او مصادف بود با اوج تظاهرات وقیام مردم بر علیه رژیم ظالم شاهنشاهی .تا حدتوانش برای انقلاب فعالیت کرد او عاشق مکتب حضرت امام خمینی(ره)شده بود ودر همان زمان بود که تمامی سخنرانی ها وشعارها را با دیگر دوستان خود در خانه ها پخش می نمودن وشعارها را بردرو دیوار می نوشتن وهمراه با پدرش وبزرگترها به تظاهرات می پرداخت ودر جلسات ومراسمات در مسجد حضور می یافت.

پس از مدتی او تحصیلات خودرا در دوره راهنمایی  تا مقطع سیکل  ادامه داد وتصمیم گرفت که ادامه راه تحصیلات را به خاطر شور وعلاقه اش دردبیرستان ادامه دهد که پس از مدتی او با هوش واستعداد خود توانست مدرک دیپلم خودرا کسب نماید.

او که  آموختن علوم جدید برایش مُکفی نبود وارد حوزه علمیه تهران ودر مدرسه علمیه ولی عصر(عج) ثبت نام نمود او پس از مدتی برای ارتقاء سطح علمی خود به شهر مقدس قم سفر نمود وتصمیم گرفته بود بقیه عمرش را جهت کسب فیض بیشتری از معارف الهی و استفاضه از استادان حوزه علمیه صرف کند.

شهید قاسمی با پای نهادن در صحن سرای مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها بوی زنبق های معطر نیایش و نسیم دل انگیز عرفان شامه جان او را چنان مسحور خود ساخت، که دیگر یارای مقاومت نداشت. زمانی چند در حوزه های علمیه قم و تهران زانوی تلمّذ به زمین نهاد و همچنان که از محضر اساتید فن معارف دینی را می آموخت، تهذیب و تزکیه را به عمل گرفت.

ایشان به غیر از حوزه علمیه فعالیت های  خودرا در بسیج آغاز نمود وبا تبلیغات وپاسداری از اهداف امام وآرمانهای انقلاب انجام وظیفه می نمود.شب ها در سنگرهای مردمی نگهبانی میداد تا ضد انقلابیون نتوانند ضربه ای به نظام انقلاب اسلامی بزنند.

با دست درازی دولت بعثی عراق و فرمان حضرت امام خمینی(ره)دست از تحصیلات بر نداشت وبا کتاب ها ونوارهای درسی خود راهی جبهه ها شد وبا عضویت بسیج اولین حضورش را در جبهه تجربه نمود.قبل از اعزام به منطقه تقریبا یک دوره آموزشی در پادگان آموزشی از طریق بسیج دید وبا مهارت های به دست آمده از فنون نظامی ورزم پا در عرصه خون وجهاد نهاد.

حضوراودر جبهه ها بسیار چشم نواز بود واو با مسئولیت که بر دوشش بود در دوجبهه مبارزه می کرد یکی با لباس رزم ودیگری با مسئولیت طلبگی وعهدی که با خدای خودش بسته بود. او با بر پایی نماز جماعت وبرگزاری دعا جای خودش را در دل رزمندگان باز کرده بود وهمه مجذوب سخنان پر بارش بودند.هروقت که مراسم دعا ویا سینه زنی ونماز جماعت برگزار بود اورا در صف اول بود در زمان کاروهمکاری یا نیازی به کمک بود او همیشه نفر اول بودبه همه کمک می کردهمه اورا دوست داشتند.

شب های تنهایی اش درمنطقه هنوز در یاد هم رزمانش که به یادگار مانده اند هست  وصدای ناله های شبانه او در نماز های شب هایش گواه پاکی اورا می داد.کمتر می خوابیدبیشتر به نماز شب اهمیت می داد تا خواب واستراحت کند

او از تاریخ شانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ از دفتر اعزام روحانیون به جبهه اهواز اعزام شد که در تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) وتیپ ۴۲حضرت یونس(ع)  مشغول تبلیغ ارشاد ورزم شدند.

سرانجام او با عضویت بسیج ومسئولیت رزمی تبلیغی  در عملیات والفجر۹ در منطقه سلیمانیه به تاریخ هفتم اسفند ماه سال ۱۳۶۴ در اثر اصابت ترکش به سر به فیض شهادت نائل آمد وپیکر مطهرش را در تهران ودر بهشت الزهرا (س) به خاک سپردند .

مزار این شهید در قطعه 53 ردیف 28 شماره 1 بهشت زهرا (س) قرار دارد.

وصیتنامه :

نقل شده که شهید مي‌فرمود : خداوند از ما نخواهد گذشت كه علم به آنچه رضاي خدا در آنست داشته باشيم، ولي به بهانه هاي مختلف اعم از سختي كار يا مشكلات راه و يا عناوين ديگر از انجام تكليف طفره رويم و گمان كنيم كه خداوند نيز نعوذ با… فراموش مي كند.