حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 5 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1387 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 5 تعداد دیدگاهها : 81×

روحانی شهید خداوردی نظیری 

زندگینامه :

پنجم تیر ماه سال ۱۳۴۶ در روستای «حسن‌آباد» شهرستان ملکان از توابع استان آذربایجان شرقی، نوزادی دیده به جهان گشود که او را «خداوردی» نامیدند. دستان سبز پدری کشاورز به نام «الله وردی» و آغوش پرمهر و محبت مادری نجیب و مؤمن، خاستگاه رشد مولودی بود که کتاب قطور حماسه‌ها با وجود افرادی چون او صورت گرفت. دوران طفولیت خداوردی در کانون گرم و پر محبت خانواده که به سرآمد، راهی دبستان شد تا الفبای علم و معرفت را هجی کند.

شهید خداوردی پس از پایان تحصیلات ابتدایی و مدتی تحصیل [ تا سال دوم از مقطع راهنمایی] با توجه به علاقه ای که از کودکی به علوم و معارف دینی و اسلامی داشت برای ادامه تحصیلات قدم در راه حوزه علمیه نهاد. در سال ۱۳۶۱، مدرسه علمیه «ولی عصر» شهرستان بناب، محل حضور این نوجوان پاک‌ سرشت بود.

آن روزها مصادف بود با ایام پیروزی انقلاب اسلامی و حرکت توفنده مردم مسلمان ایران در برابر رژیم ستمشاهی که در سایه وحدت و همدلی مردم و رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ره ؛ شیرینی این پیروزی در ذائقه خداوردی که از علاقمندان به برنامه های دینی و مذهبی بشمار می رفت بر همگان واضح و روشن بود.

خداوردی در طول مدت تحصیل در حوزه علمیه [سه سال (پایه سوم)] با تهذیب و خودسازی در پی صعود به عالم معنا بود. در فعالیت های مساجد ، برپایی مراسم و محافل مذهبی در مناسبت های ملی و آئینی، برگزاری محافل پر شور و حال دعا، قرآن و مداحی در بخش لیلان و شهرستان ملکان و روستاهای اطراف با سوز قرائت و آوای دلنشینش نقش بسزایی داشت؛

در عرصه های فرهنگی – ورزشی نیز بسیار فعال، خلاق و پرتلاش بود؛ در ایام تابستان و تعطیلات در کنار برادرانش به کار کشاورزی می پرداخت؛ او که متواضعانه و بی‌ریا مشی می‌نمود، در دوره کوتاه اما پربار عمر خویش، در نگار ضمیر آشنایان چهره‌ای محبوب و دوست داشتنی گردید. آنگاه که شعله های جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق با ظلم و تجاوز سراسری به مرزهای میهن اسلامی برافروخته می شد،

خداوردی در فکر پیوستن به صفوف مجاهدان فی سبیل الله غوطه ور بود تا اینکه در تاریخ ۳۰/۱۱/۱۳۶۳ موفق شد با عضویت بسیجی(رزمی تبلیغی) از طریق لشگر ۳۱ عاشورا [گردان ذوالفقار] برای دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی، زمانی را نیز در میدان دفاع تنفس نماید؛ وی در پی رضای دوست به آغوش خطرها شتافت.

و سرانجام او که دفاع از امنیت و عفت وطن همت او بود و شُکر شِکَر فروشش تمام آرزو، در تاریخ۲۶/۱۲/۱۳۶۳، در عملیات بدر، دیار هورالهویزه، آذین‌بند عروج سینه سرخی بود که [بر اثر اصابت ترکش و جراحات وارده] در جمع کبوتران عاشق در پی نرگس رعنای عشق در میدان نبرد به پرواز درآمد و تا بیکران پر کشید.

شهادت، لحظه معاشقه عاشق و معشوق است. لحظه ترنم دل‌انگیزترین ترانه‌های عاشقانه و کوتاه‌ترین فاصله برای وصل؛ طلبه شهید « خداوردی نظیر » فرزند الله‌وردی، یکی از آلاله‌های دشت سرخ شهادت بود که در خون نشست. پیکر پاک این شهید گرانقدر مفقود الاثر بود تا اینکه در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۷۷ پس از تشییع در گلزار شهدای زادگاهش «حسن آباد» به خاک سپرده شد.

وصیتنامه :

من خجالت زده ام که نتوانستم کاری بکنم ؛ برای ما هم دعا کنید تا بتوانیم خودمان را بسازیم.

خاطره از شهید به نقل از برادر شهید :

آخرین دیدار با برادر مفقودم در دزفول بود که پس از شستن لباس هایم نشسته بودم، ناگهان صدایی شنیدم که مرا داداش صدا میزند وقتی که برگشتم دیدم برادر شهیدم است با هم روبوسی کردیم؛ به من گفت آخرین دیدارمان است و من دیگر برنمی گردم و بعد از آن هم هیچوقت برنگشت.