روحانی شهید علی اصغر حافظی
زندگینامه :
شهداء دانش آموختگان مكتب سرخ شهادت بودند كه حلاوت وصل در كوي دوست بر كامشان نشست و عاشقانه به تماشاي معشوق رفتند. آنان هر يك علمي بودند از علم هاي خميني كبير(رحمه الله عليه) كه در راه اعتلاي فرهنگ اسلام بر قله هاي سرفراز اين مرز و بوم افراشته شدند. نوشتن، گفتن و خواندن قصه هاي آنان، رسالتي است در مسير تبليغ راه آن بزرگ مرد كه حريت و عزتمان را مديون رهبري او و از خود گذشتگي شاگردان مكتبش هستيم.
شهيد علي اصغر حافظي از سربازان مكتب حضرت روح الله(رحمه الله عليه) بود كه در يكي از روزهاي زيباي بهاري سال 1346 در شهرستان سراب در خانواده اي مذهبي، غنچه وجودش شكفته شد و تحت سرپرستي والدين مؤمن و زحمتكش خود تربيت اسلامي و انساني را به خوبي فرا گرفت، تحصيلات خود را تا پايان مقطع راهنمايي با موفقيت پشت سر گذاشت.
بعد از اتمام دوره راهنمايي ناوك دل در هوايي به لطافت صبح وصال سرود بي قراري سرداد و صياد دل در آن سحر سپيد، عشق را در كمند خويش گرفت،
آنگاه دل عاشق را به خانه دوست گسيل داشت و علي اصغر با كوله باري از عشق به مولايش مهدي (عجل الله تعالي فرجه) راهي حوزه علميه شد دروس حوزوي را در شهر علم و اجتهاد قم تا پايان دوره دوم سطح(رسائل و مكاسب) با موفقيت سپري نمود با شروع جنگ تحميلي، نداي دعوت حسيني را با گوش دل شنيد و با پاي جان به ضيافت نور شتافت خلوص رنگ جهادش بود و ايثار، نشان ايمانش. او سپيده وصال را در يك قدمي خويش مي ديد و اراده كرده بود تا آن قدم را با شهادت بردارد.
شهيد اصغر حافظي در كربلاي ايران با تكبير ايمان در محراب جبهه به قيام ايستاد. سر انجام اين سرباز فداكار و عاشق امام زمان(عجل الله تعالي فرجه) در 17/12/1362 در منطقه جزيره مجنون(عمليات خيبر) در بزم حضور، از دست ساقي ملكوت، جام شهادت نوشيدو بر سفرة عاشورا، مهمان ابا عبدالله الحسين(عليه السلام) شد و به خيل شهداي جاويد الاثر پيوست. (خاطره اش جاويد و روحش خشنود باد)
ـ نكات برجسته در زندگي شهيد:
الف) فعاليت‌هاي مهم عبادي و معنوي:
شهيد حافظ هيچ گاه نماز و روزه خويش را ترك نمي كردند و هر شب نماز شب در رأس كارهايشان قرار داشت. و در مساجد در تبليغات مسائل ديني به نوجوانان و اقشار مختلف مردم حضور شاياني داشتند و سخنراني هاي ايشان از آنزمان تابحال در وجود جوانان و نوجوانان رخنه کرده و موثر و ماندگار است .
ب)فعاليت‌هاي مهم سياسي و اجتماعي:
شهيد حافظ قبل و بعد از انقلاب با وجود سن كم خويش در اكثر تظاهرات ها و راهپيمايي ها شركت مي كردند و در بسیج فعالیت داشته و شب ها تا پاسي از شب به نگهباني مي پرداختند.
ج)فعاليت‌هاي مهم علمي، فرهنگي و هنري:
د) ويژگي‌هاي بارز اخلاقي(با ارائه نمونه رفتاري):
شهيد حافظ شخصي فروتن و متواضع بودند و هيچ گاه خانواده ايشان نديدند كه به تندي و با عصبانيت با كوچكترها و بزرگترها برخورد نمايند.
وصیتنامه :
بسم الله الر حمن الرحيم
وصيت خودم را به شرح ذيل اعلام مي‌دارم
بدهكارم :
1- 10000 تومان به آقاي اسلامي بدهكار هستم
2- هفده هزار تومان به آقاي سيد رحيم حسين بدهكار هستم
3- پنج‌هزار تومان به آقاي حسينعلي‌پور بدهكار هستم
4- 1000 تومان به اقاي بنابي شايد 750 تومان غذا باشد 250 تومان هم در مشهد گرفته بودم
5- 300 تومان به صندوق قرض‌الحسنه مدرسه بنابي بدهكار هستم
6- 400 تومان به آقاي ناصر محبي
طلبكار:
1- 3000 تومان از آقاي مالزاده طلبكارم
2- 1000 تومان در بانك تعاون اسلامي شعبه توحيد دارم كه دفترچه دارد 9200 تومان از بانك دفتر تبليغات اسلامي قم دارم كه دفترچه‌اش موجود در خانه 500 تومان ديگر به اسم فاطمه در بانك دفتر دارم
3- حياطي كه بنده حقير داشتم اين ساختمان تمامش يا اكثر از پول بيت المال است؛ لذا براي اين كه در نزد امام -عليه‌السلام- …….]محضر[ حق و در دادگاه عدل مقصر نباشم برنامه اين ساختمان به شرح ذيل اعلام مي‌دارم:
شايد اين ساختمان به 3000000 هزار تومان …………………. با همت برادرانم و كمك‌هاي بي‌دريغ پدرم آقاي اسكندري گرفتيم اين ساختمان را به قيمت 2800000 هزار تومان گرفتيم و چهار هزار تومان خرج كرديم
دست َآقاي اسكندري كه به اين ساختمان پولي كه مصرف شده ….. ]در دست[ دارند به بيت المال بدهند و در جايي استعمال شود كه جايي است 3000 تومان از دسترنج خودم به اين خرج كردم آن را به مادر عزيزم بدهيد
و اگر جايز شد 300000 هزار تومان هم به همسر همسنگي بدهيد
و آن پول‌هاي كه توسط حاج خانم به بنده حقير كمك شده بود من هم آن را به فاطمه مي‌بخشم كه تقريبا 203 هزار تومان است و 50000 هزار تومان هم از پول اين ساختمان به برادرانم بدهيد
و آن قدر كه بدهكار هستم بدهيد اگر رضا ماند 20000 تومان به آقاي بنابي از طرف بنده بدهيد ….. ]به آنهایی[ كه درست ]مي‌دانند[ به آن جا صرف كنند و باقي پول از ساختمان به ………….. بدهيد تا برايم دو سال نماز يك ماه روزه بگيرند.
خاطره ای از شهید به نقل از مادر شهيد :
روز آخري كه مي رفت به منزل ما آمد و با همه اهل خانه برادران و خوهران خداحافظي كردند و از همسر و پدر و مادرش نيز طلب حلاليت نمود و گفت شما را به خدا قسم مي دهم كه براي همه رزمندگان دعا كنيد و امام و امت اسلامي را ياري نماييد