روحانی شهید كريم منصوري
زندگینامه :
شهید کریم منصوری فرزندعبدل در تاریخ بیست اسفند سال ۱۳۴۳ در روستای قره قشلاق از توابع شهرستان بناب، استان آذربایجان شرقی در خانواده‌ای کشاورز و مذهبی چشم به جهان گشود و قلم در دست گرفتیم تا زندگی شهیدی دیگر از حسینیان را بنگاریم؛ رادمردی از تبار نیکان و پاکان. خداوند این فرزند را به همراه خیلی از برکات به این خانواده عطا کرد .
سر نوشت این کودک چنان بود که در نهایت می بایست با بهترین درجه معنوی و توفیق شهادت بسوی معبودش برود و هر کس که ذره ای از کودکی این شهید بزرگوار را به یاد دارد می داند که آن همه حوادث سهمگین که آن شهید بزرگوار از آنها جان سالم به درد برد همه آنها مصلحت خداوند بود تا شهید عزیز زنده بماند. پدرش از این که خداوند متعال پسری خوش سیما و سالم به او عطا کرده است خوشحال و شکرگذار و سپاس الهی را به جای آورد سال‌های شیرین کودکی را همراه همسالانش درحال و هوای شهرش به سر آورد و در آغوش طبیعت زیبای زادگاهش قدم به سال‌های دبستان گذاشت
اودوران کودکی اش را در روستا همراه با بازی های کودکانه همراه با دیگر هم سن وسالانش آغاز نمودوخانواده او از اینکه خداوند چنین گوهر ارزشمندی به آنها هدیه داده است شاکر بودند.
تفاوت های بسیاری با دیگر بچه ها داشت از وقت بازی هایش کم می کردوبه پدر کمک می کردعلاقه زیادی به قرآن پیدا نموده بود به بزرگتر ها احترام می گذاشت وهر وقت سالمندی ویا ناتوانی را می دید که احتیاج به کمک دارد به سمت او می دوید وبه او کمک می کرد. پس از گذراندن دوران کودکی اش راهی مدرسه شدودر سن هفت سالگی دوران ابتدایی تحصیلات خودرادر مدرسه ابتدایی آغازنمودوتا پایان دوره ابتدایی با موفقیت وبا کسب نمرات عالی درس خواند.
هوش واستعداد بالای او باعث شده بود تا مورد توجه معلمین ومسئولین مدرسه قرار گیردواخلاق خوب اوورفتارر مهربانش جای اورا در دل هم کلاسی هایش باز کرده بود. او با رشد فکری وجسمی که پیدا کرده بود وهر روزی که از عمر با برکتش می گذشت علاقه اش به قرآن وعلوم حوزوی بیشتر می شدوهمین علاقه ذاتی او باعث شده بوددر مراسمات عزاداری ودعاها در مسجد شرکت نماید.
در سال ۱۳۵۲ به همراه خانواده، به شهرستان بناب هجرت کرد. تنگدستی خانواده و سختی زندگی که مولود حکومت غاصبانه دربار ستم‌شاهی بود سبب شد تا او برای کمک به خانواده، روزها مشغول قالی‌بافی و شبها مشغول تحصیل شود. مدتها دست‌های کوچک و روح حساسش برای تلاش معاش، گره بر تار و پود می‌زد تا شاید با قامت کودکانه‌اش بتواند باری از شانه پدر بردارد. پس از گذراندن دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی شد ودر آن مدرسه ثبت نام نمود.دوران تحصیلات او مصادف بود با اوج تظاهرات وقیام مردم بر علیه رژیم ظالم شاهنشاهی .
با شروع مبارزات انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و شبها در مسجد محل در جلسات قرآن، اخلاق و مسائل سیاسی که از طرف انقلابیون مبارز برگزار می‌شد، شرکت فعال داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مناسبت‌های مختلف شرکت فعال داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی او تحصیلات خودرا در دوره راهنمایی تا مقطع سیکل ادامه داد وتصمیم گرفت که ادامه راه تحصیلات را به خاطر شور وعلاقه اش در حوزه علمیه آغاز نمایدودر حوزه ثبت نام نمود. فضای مذهبی خانواده، تشویق پدر و تربیت دینی او، سبب پیوستنش به حوزه علمیه شد و در مدرسه علمیه ولی عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- تا سطح یک را گذراند. او انسانی متقی، بردبار، پرتلاش و مبارزی پرشور و هوشیار بود که در خلوت حجره به راز و نیاز با محبوب خود مشغول بود و تمنای وصال دوست را در شب‌های حجره از مولای خود می‌کرد.
او پس از پیروزی انقلاب به غیر از حوزه علمیه فعالیت های خودرا در بسیج آغاز نمود وبا تبلیغات وپاسداری از اهداف امام وآرمانهای انقلاب انجام وظیفه می نمود. پس از دست درازی دولت بعثی عراق وبا فرمان حضرت امام خمینی(ره)دست از تحصیلات بر داشت وراهی جبهه ها شد وبا عضویت بسیج اولین حضورش را در جبهه تجربه نمود.
با آغاز جنگ تحمیلی به آموختن فنون نظامی پرداخت. وقتی آمادگی لازم را یافت به سوی سنگرهای جهاد رهسپار شد و به عنوان طلبه‌ای مبلغ به مبارزه با دشمن پرداخت، حضوراودر جبهه ها بسیار چشم نواز بود واو با مسئولیت که بر دوشش بود در دوجبهه مبارزه می کرد یکی با لباس رزم ودیگری با لباس روحانیت . او با بر پایی نماز جماعت وبرگزاری دعا جای خودش را در دل رزمندگان باز کرده بود وهمه مجذوب سخنان پر بارش بودند. شب های تنهایی اش درمنطقه هنوز در یاد هم رزمانش که به یادگار مانده اند هنوز هست وصدای ناله های شبانه او در نماز های شب هایش گواه پاکی اورا می داد.
سرانجام کریم با عضویت بسیج ومسئولیت رزمی تبلیغی در منطقه عملیاتی جزیره مجنون به تاریخ بیست وششم اسفند ماه سال ۱۳۶۳ در منطقه جزیره مجنون به مقام بالای شهادت ومفقودیت میرسدو بعد از مدت ۱۰ سال در سال ۱۳۷۴ بر روی دستان مردم سلحشور و مبارز شهرستان بناب تشییع و در کنار همسنگران خود در بابالاربه خاک سپرده شد.
وصیتنامه :
عدم قبول مسئولیت : کسانی هستند که از من، از هر جهت با صلاحیت‌تر و سرآمد هستند و من در خدمت دوستان و هر کسی که امر بفرمایید هستم .
سربازی امام زمان(عج) : از خداوند می‌خواهم به عنوان سربازی کوچک در رکاب مولایم به وصال دوست راه پیدا کنم؛ و چه زیبا به وصالش رسید.
عشق به امام : عاشق امام بودند و به ایشان عشق می‌ورزیدند. کلام الهی و پیامهای آن‌حضرت را با تمام وجود قبول داشت و سعی در عمل به آن را داشتند
اطاعت از ولایت فقیه : همیشه پیرو ولایت فقیه باشید انجام واجبات دینی به واجبات دینی خود انجام وظیفه نمائید واز محرمات اجتناب نمائید تا انشاء الله در روز قیامت در پیشگاه شهیدان وامام راحل سرافراز باشید.
فقه سنتی : انتظاری که ما از حوزه ها داریم این است که به سفارشات امام خمینی ومقام معظم رهبری در رابطه با فقه سنتی عمل کنند. ودر کنار آن درسهای تخصصی را به صورت گسترده ای ادامه دهند.