حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 5 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1387 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 5 تعداد دیدگاهها : 81×

روحانی شهید کریم عبداللهی     

زندگینامه :

شهید کریم عبدلی فرزند یونس در تاریخ بیست و ششم تیر ماه سال ۱۳۳۴ در خانواده‌ای فقیر ولی متدین و مذهبی، قدم به جهان هستی گذاشت . فقر و بی چیزی خانواده ، مشکلات عدیده‌ای را رو در روی او قرار داده بود و از اوان کودکی، روش مبارزه با فقر و تهیدستی را یاد گرفت . مقطع ابتدایی را با تحمل مشکلات فراوانی با موفقیت پشت سر گذاشت. با همت بلند خود روزها مشغول به کار گشت و شب‌ها در مدرسه شبانه تحصیل را ادامه می داد .

خستگی کار روزانه نمی‌توانست او را از کسب علم محروم سازد . او با نمرات بالا و معدل خوبی ، کلاسهای شبانه را پشت سر گذاشت . آشکارا لمس می‌کرد که برای نجات جامعه از دست ستمکاران ، مردان بزرگ و والایی مورد نیاز جامعه می‌باشد . با شناختی که از روحانیون در مسجد و فعالیت‌های مذهبی به دست آورده بود ، تصمیم گرفت که پا در جای پای بزرگانی بگذارد که ملت مستضعف ، فقط چشم امیدشان به آنها است.

او در مدرسه عالی ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه) ثبت نام کرد و به صورت شبانه روزی، در مدرسه ساکن شد و دروس مقدماتی را در این مدرسه پشت سر گذاشت . عشق و علاقه وی به تحصیل و آرزوی رهانیدن مردم از فقر و استضعاف حاکم ، باعث شد که او در زمره طلاب موفق و دانش پژوه این مدرسه به حساب آید .

بعد از اتمام مقطع«سطح» برای تکمیل تحصیلات و خوشه چینی از بوستان علم و تقوا ، به شهر خون و قیام قم عزیمت کرد و در مدرسه حجتیه ، مشغول درس و بحث شد . با شروع حرکت توفنده انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمه الله علیه) خود را با تمام وجود در اختیار این نهضت الهی قرار داد. شب و روز نداشت و از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد. در حماسه ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز فعالانه شرکت نمود.

با فرا گیر شدن تظاهرات و مبارزه مردم علیه رژیم، درس و بحث را ترک کرد و به تبریز بازگشت . در تبریز در مبارزات گسترده مردم علیه نظام طاغوتی ، نقش خود را به عنوان یک روحانی مبارز به خوبی ایفا کرد. چندین بار توسط مأمورین رژیم دستگیر شد؛ ولی دشمنان اسلام و انقلاب ، نتوانستند لطمه ای به روحیه عالی او بزنند .

بعد از طلوع فجر انقلاب اسلامی برای حراست از انقلاب، همراه با جوانان محله به تشکیل واحد احتیاط کمیته انقلاب اسلامی پرداخت. در کنار حضور مسلحانه برای حفاظت از نظام نوپای اسلامی ، برای صیانت جوانان و نوجوانان انقلابی از کجرویها و انحرافات، کلاسهای عقیدتی و اخلاقی را در مساجد تشکیل داد .

با شروع تجاوز رژیم بعثی علیه کشور اسلامی ایران ، با کسب آمادگی های لازم، به سوی جبهه‌ها شتافت . در ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران در جنوب ، همراه با رزمندگان به دفاع از مرزهای نظام جمهوری اسلامی مشغول شد. سه ماه در جبهه‌های جنوب با شور و عشق وصف ناپذیری مبارزه نمود .

عشق به وصال الهی ، گرمای سوزان جنوب و مشکلات زندگی را از ذهن او کاملا زدوده بود . او سودای دیگری در سر داشت . هم به وظیفه تبلیغ عمل می‌کرد و هم به مبارزه‌ای مسلحانه اقدام می‌نمود .

او از خود بی‌خود شده و دیگر خودی را نمی دید که بی‌خود شود . محو تماشای جمال لایتناهی حق تعالی بود و تن دردمند و پیکر تشنه‌اش ، از برکه کوثر سیراب شده بود که با پیکری خونین ، در تاریخ سی ویکم مرداد ماه سال۱۳۶۰ در جبهه بستان به رحمت جاودانه ایزدی پیوست . پیکر پاکش در وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد .

وصیتنامه :

خداوندا! خودت دست ما را بگیر و به راهی که برایمان صلاح می‌دانی هدایت فرما.

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» (آل عمران/۱۶۹)

کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند مرده به حساب نیاورید، بلکه زنده‌اند و در پیش پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

اینجانب کریم عبدلی فرزند یونس، من این راه را که راه راستین اسلام می‌دانم پس از تشخیص حقانیت آن با اختیار خود انتخاب نمودم و آن‌را همان راه نه شرقی و نه غربی می‌دانم. باز بگویم که اینجانب عاشقانه و در اثر رهنمودهای امام عزیزم، خمینی بزرگ با آگاهی در راه شهیدان همیشه زنده قدم نهادم که این راه را نزیک‌ترین راه رسیدن به خدا می‌دانم، البته در خودم شایستگی شهادت را نمی‌بینم، اگر رسیدم لطف بی‌پایان خداوند است که شامل حالم شده است.

این جنگی که آمریکا و دیگر قدرتهای شیطانی بر ملت و کشور ما تحمیل کرده است، ابداً ربطی بر مسله خاک و امثال این نداشته بلکه تنها جنگ اسلام و کفر است و اگر کسی کوچک‌ترین شبهه‌ای در این مسئله دارد دوباره خالی از هرگونه وابستگی فکری تعمق نماید، شاید که حقیقت برایش روشن گردد.

به خدا سوگند امروز برای چندمین بار پدیده کربلا و عاشورا در تاریخ ما جلوه کرده و راه حسین و یزید کاملاً از هم جدا شده است. هر کس در خط انقلاب و رهبری آن نباشد، در یزیدی بودن خویش تردید نداشته باشد؛ چرا که جز این دو راه، راه سوم در پیش نداریم.

امروز تمام کسانی که خود را مسلمان می‌دانند، واجب است که از جبهه‌های جنگ حمایت کنند و من تنها به عنوان مسلمان بر آنهایی که ناآگاهانه در غیر راه ولایت فقیه حرکت می‌کنند سفارش می‌نمایم بس است، بیش از این خود را در اختیار دیگران تلف نکنید. به آغوش پر مهر ملت مسلمان برگردید که اگر امروز کار از کار گذشته باشد، راه برگشت نخواهید داشت.

به تمام جوانان و نوجوانان که چه بسا بدون شناخت خود را برای منافع دیگران تلف می‌کنند توصیه می‌نمایم شما خود، قدرت تشخیص حق و باطل را دارید و شما خود می‌توانید با فکر و اندیشه راه سعادت خویش را باز شناسید، ‌لازم نیست توسط دیگران کانالیزه شوید. بنابراین اگر بدون تحقیق باز هم ادامه دهید، فردا در پیشگاه خداوند نخواهید توانست جوابگو باشید.

امیدوارم که این سخنان حداقل شبهه‌ای در شما ایجاد نماید و دوباره با آگاهی انتخاب نمایید. از پدر و مادرم که برای پرورش من زحمتهای فراوان کشیده‌اند،‌سپاسگزارم و امیدوارم که خداوند با شهادتم اجر آنها را مأجور گرداند. در این مدتی که پیش پدر و مادرم بوده‌ام، اگر احیاناً کم احترامی و بی‌احترامی نسبت به آنها از من سرزده باشد و حق فرزندی خود را در مورد ایشان انجام نداده باشم، لذا امیدوارم از تقصیرم درگذرند. توجه مادرم را به مادران طول تاریخ جلب می‌نمایم که با دادن بهترین فرزندان خویش از اسلام حمایت کرده، با شهامت کامل ایستادگی کرده‌اند،

لذا امیدوارم مادرم ناراحتی نکند و خداوند مهربان است.

پدر بزرگوارم! تقاضا دارم برای خاطر من زیر بار مخارج سنگین نروی و از دادن شام و ناهار و دیگر مخارج سنگین خودداری فرمایی.

از خواهرانم می‌خواهم حجاب اسلامی را رعایت کرده و الگوی خود را که زهرا-سلام الله علیها- و زینب-سلام الله علیها- است، فراموش نکنند. از برادرانم می‌خواهم که با پاکی زندگی کرده و با شناختن خط امام، ‌آن‌را ادامه دهند و بدانند که تنها راه نجات بخش، همین راه ولایت فقیه است و ضمناً برای درک اسلام از مطالعه کتابهای مفید غافل نباشند.

تمام کتابهای مرا در اختیار دوستانم رسول یگانه واحد و محمود زاده قرار بدهید و آنها نیز زحمت قبول فرموده و به درد بخورها را در یکی از کتابخانه‌های عمومی و مابقی را در مساجد بگذارند و اگر شد می‌توانند با صلاح‌دید و به نفع جنگ‌زدگان خرج کنند.

دو دفترچه در پیش برادرم رحیم دارم که یکی به نام «دفترچه مؤسسه خیریه توحید» و دیگری به نام دفترچه «صندوق قرض الحسنه» است که اولی دارای ۴۰۰۰۰ ریال معادل چهار هزار تومان و دومی دارای ۱۰۰۰۰ ریال معادل یک هزار تومان می‌باشد.

آنها را با راهنمایی دوستم رسول یگانه از قم گرفته و پانصد تومان از آنرا برای خمس و مال امام به جای خود داده و مابقی را به حساب جنگ زدگان بریزی، دیگر عرضی ندارم.

در پایان پیام کوچکی به ملت عزیز ایران دارم و آن این‌که در داخل شهرها مواظب توطئه‌های بیگانگان باشند و هر کسی که در مقابل رهبری و خون و راه سرخ شهیدان بود، او را دشمن خود و انقلاب بدانید و از حسین زمان که همان امام خمینی است، پشیبانی کنید. خدا یارش باد. درود بر امام امت خمینی عزیز، سلام بر شهیدان طول تاریخ اسلام. زنده باد رزمندگان اسلام نابود باد دشمنان انقلاب.