حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 19 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1395 تعداد نوشته های امروز : 2 تعداد اعضا : 5 تعداد دیدگاهها : 81×

امام خمینی (ره) شیدای  اهل بیت(ع)

چهره‏ای  ملكوتی

حضرت امام خمینی (ره) در جهت اعتلای  اسلام و بیداری  جامعه اسلامی ‏همان مسیری  را پیمود كه رسول اكرم(ص) و ائمه هدی ‏علیهم السلام‏در نوردیده بودند. آن بزرگوار، با تكیه برارزشها و فضایل،انقلاب عظیمی  را بنیان نهاد كه از شجره طیبه خاندان عصمت وطهارت طراوت گرفته بود.

روح‏الله، روشن ضمیر عصر حاضر با عصا و ید بیضای  موسوی ، حكمت‏مصطفوی  و شجاعت علوی  برای  رهایی  مظلومان و محرومان كمرهمت‏بست‏و دل آنان را به نور امید روشن ساخت. حركت الهی  او به مومنان‏عزت، به مسلمین ابهت و اقتدار و به دنیای  خفته در جهل وبی ‏خبری  مادیت، معنویت عطا فرمود.

به فرمایش مقام معظم رهبری  حضرت آیه ‏الله خامنه ‏ای :

«… امام بزرگوار ما با تكیه به تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) وبا اعتماد به ایمان دینی  مردم و با شجاعت و اخلاص و توكل‏كم‏نظیر خود، راه مبارزه را در میان سختی ‏ها و مصایب طاقت‏فرساگشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را باواقعیت‏های  تلخ و راه علاج آن آشنا كرد…» امام خمینی (ره) ازخصالی  برخوردار بود كه شایسته اعتنا و احترام است. او، از نظرعلم و عمل، درك عمیق معرفتی  و تقوای  عملی  وعلمی ، در حد یكی  ازبزرگترین شخصیتهای  جهان اسلام بود. او جان بر طبق اخلاص نهاد وپر صلابت چون كوه پیش رفت تا حق بماند، سنت رسول اكرم(ص) ازغبارهای  بدعت، جمود، خمود و موهومات مصون گردد و فرهنگ‏اهل‏بیت‏علیهم السلام چون جویباری  با صفا كشتزار تشنه انسانیت راسیراب سازد.

محبت و معرفت

امام خمینی (ره) از دوران نوجوانی  با اطاعت از احكام الهی  به‏تزكیه و تصفیه درون و تحصیل مقامات معنوی  روی  آورد و در همین‏دوران، عطر پارسایی ‏اش در فضای  جان مشتاقان مكارم پیچید. سحرخیزی ، تهجد و راز و نیاز به درگاه حی  بی ‏نیاز حالاتی  است كه‏امام خمینی  از همان اوان جوانی  بدان اهتمام داشت. حب خداوند،كه به صورت فطری  در عمق جانش وجود داشت، دلش را روشن گردانیدو چون به ایمان و معرفت و اخلاص خویش افزود، این محبت ملكوتی ‏در وجودش فزونتر گردیده، چون چشمه‏ای  جوشید و او را از یاد غیرخدا پاك ساخت. بدین ترتیب، جذب پاكیها شد و پیوندی  مستحكم باخاندان عصمت و طهارت بر قرار كرد.

این پیوند مقدس به تدریج‏به عشقی  جاودان تبدیل شد. او دیگرسراپا محبت و شیفتگی  شده بود. هركجا روایتی  از امام(ع) به‏میان می ‏آمد و یا نام راوی  احادیث اهل‏بیت‏علیهم السلام رامی ‏شنید، احترام می ‏نهاد و تجلیل می ‏كرد; و در مورد امامان‏علیهم‏السلام می ‏فرمود: «سلام الله علیهم اجمعین‏». عشق به خاندان‏عصمت و طهارت سبب شد تا برای  دفاع از حریم آنان كتاب «كشف‏اسرار» را در سنین جوانی  به رشته تاءلیف درآورد و برای  زیارت‏خانه خدا و كربلای  امام حسین(ع) كتابهایش را بفروشد. بارهااتفاق می ‏افتاد كه امام از حالات و سیره اهل‏بیت‏علیهم السلام‏مطالبی  نقل می ‏فرمود تا مسایل اسلامی  به صورت خشك عرضه نگردد وروح معنوی  شاگرد تكامل داده شود.

صدای  یاحسین(ع) سرشك بر دیدگانش جاری  می ‏ساخت. و با آنكه درمصایب شكیبا بود و حتی  برای  شهادت فرزند ارشدش حاج آقا مصطفی ‏اشك نمی ‏ریخت، در محافل ذكر اهل‏بیت‏علیهم السلام چون عبارت‏«السلام علیك یا اباعبدالله‏» را می ‏شنید قطرات اشك از دیدگانش‏فرو می ‏چكید. در ماجرای  ارتحال فرزندش، هركس وارد خانه امام درنجف می ‏گردید بی  اختیار اشك می ‏ریخت، اما او چون كوهی  استواربود و به هیچ وجه آثار شكست، اندوه و تاءلم در سیمایش هویدانشد. یكی  از ذاكران حسینی  گفت: این حالت امام خطرناك است.

باید كاری  كرد تا ایشان نیز بگرید. نباید اجازه دهیم بغض امام ‏در درونش منفجر شود.

پس به مناسبت، روضه حضرت علی ‏اكبر(ع) را خواند. امام سر برزمین نهاد و گریست. یكی  از یارانش در باره مجالس روضه‏ خوانی  وی ‏ چنین می ‏ گوید: آن زمانی  كه امام در ایران به سر می  ‏برد، سه روزفاطمیه (اول، دوم و سوم جمادی  الثانی ) روضه داشت. در نجف كه ‏بود، سه شب احیا را هم اضافه كرد. روضه ‏خوان كه روضه می  ‏خواند، امام همین طور دستمال دستش بود و گریه می  ‏كرد. گاهی  هم در كربلادر دسته‏های  سینه‏زنی  و عزاداری  شركت می ‏كرد و یا در نجف ‏سوگواران حسینی  خدمتش می  ‏آمدند و امام هم به آنان اظهار لطف ومحبت می  ‏كرد.

یكی  از نویسندگان معاصر می ‏نویسد: «بارها مشاهده می  ‏كردم كه درمسجد بالای  سر حضرت معصومه(س) یا در خانه برخی  از علما، امام‏ همچنان آرام و ساكت نشسته بودند و به سخنان واعظ یا خطیب گوش‏می ‏دادند; ولی  همین كه لحظه ذكر مصیبت فرا می ‏رسید، دستمال ازجیب بیرون آورده و بی  ‏اختیار گریسته و گوهر اشك را از دیدگان‏ مبارك جاری  می  ‏نمودند.

در زمانی  كه امام در فرانسه به سر می ‏بردند، چون ماه محرم فرارسید، در روز تاسوعا امام از یكی  از همراهان خواست روضه ‏بخواند. او عرض كرد: آمادگی  ندارم و حال و هوای  پاریس به هیچ‏وجه مناسب روضه‏ خوانی  نیست.

امام تاكید فرمود: فرقی  نمی ‏كند باید به همان صورت مجالس‏معمولی  ایران، روضه بخوانی . وی  ظهر تاسوعا در جمع خبرنگاران‏ایرانی  و خارجی  شروع به روضه‏خواندن كرد. ناگهان مشاهده شدامام سخت مشغول گریه است.

برای  كسانی  كه از كشورهای  اروپایی  آمده بودند، شگفت ‏آور بود كه‏ مردی ; پس از سالهای  متمادی  مبارزه در برابر استبداد واستكبار، روز تاسوعا بنشیند و بگرید; اما امام به این تفاسیروقعی  نمی ‏نهاد و لازم می ‏دید آداب و رسوم محرم و ایام سوگواری  درآنجا هم اجرا شود.

امام چنان دلباخته و مشتاق اهل‏بیت و سیدالشهداء(ع) بود كه هروقت روضه‏خوان یا مداح اهل‏بیت‏علیهم السلام را می ‏دید، تمام قدبلند می ‏شد; و نیز چون یكی  از این افراد می ‏خواست از نزدش برود،او را بدرقه می ‏كرد.

یك بار امام را در جماران دیدند كه به جای  صندلی  بر زمین‏نشسته است; آن هم روز عاشورا و به احترام عزاداری  امام‏حسین(ع) بود.

امام خمینی (ره) با درسهای  عملی ‏اش به سوگواری ‏ها مفهومی  دیگربخشید. وقتی  گروهی  از شبه روشنفكران به عزاداری  و سینه‏زنی ‏تاختند، شدیدا به ترویج‏سنت دیرینه عزاداری  پرداخت; ازنهضت‏حسینی  و سوگواری  برای  آن حضرت دفاع كرد و فرمود:

«سیدالشهداء را این گریه‏ها حفظ كرده است… هر مكتبی  تا پایش‏سینه‏زنی  نباشد . .. گریه كن نباشد، حفظ نمی ‏شود

صفای  زیارت

جلوه دیگر علاقه قلبی  برخاسته از معرفت عمیق امام به‏اهل‏بیت‏علیهم السلام ، صفای  زیارت است. امام در حدود پانزده‏سالی  كه در نجف بود، هر شب در ساعتی  خاص كنار مرقد حضرت‏علی (ع) آمده، زیارت جامعه كبیره را می ‏خواند.

زیارتی  كه دست‏كم یك ساعت وقت می ‏خواهد، ولی  انسان با خواندن‏مفاهیم آن احساس می ‏كند واقعا در برابر امامان معصوم‏علیهم‏السلام آنچه حق آنان است، بازگو می ‏كند و در حقیقت‏یك دوره امام‏شناسی  است. تنها در شب‏هایی  كه بیمار بود و حتی  نمی ‏توانست‏به‏بیرونی  منزل بیاید یا اوقاتی  كه در كربلا بود، این برنامه راترك می ‏كرد.

از مرحوم شهید حاج آقامصطفی  خمینی  نقل شده است: شبی ‏هوا توفانی ‏بود و بیرون رفتن از خانه مشكلاتی  در برداشت. به امام عرض‏كردم: امیرمومنان(ع) دور و نزدیك ندارد، زیارت جامعه را كه درحرم می ‏خوانید، امشب در خانه بخوانید. امام فرمودند: مصطفی ،تقاضا دارم روح عوامانه را از مانگیری . همان شب بالاخره به حرم‏مشرف شد. در نجف اشرف گاه در حرم مطهر حضرت علی (ع) در میان‏مردم زیارت‏كننده، تنه می ‏خورد و مورد آزار قرار می ‏گرفت; بویژه‏آن كه برخی  زوار ساكن روستاهای  عراق بی ‏مبالات و ناموزون راه‏می ‏رفتند و گاه به ایشان صدمه می ‏زدند. امام تمام این فشارها ورنج‏ها را در مشاهد مشرفه تحمل می ‏كرد، ولی  از این كه افرادی  درجلو یا پشت‏سرش به عنوان همراه یا مراقب حركت كنند، بیزاربود. كسی  نقل می ‏كرد: امام را در حرم مطهر حضرت امام حسین(ع)

دیدم كه در میان انبوه زوار گیر كرده، نمی ‏توانست قدمی ‏پیش‏گذارد. جلو رفتم و به كنار زدن مردم پرداختم. امام با تغیرو تعرض مرا منع كرد، ولی  بی ‏توجه به نهی ‏ایشان كارم را ادامه‏دادم. ناگهان متوجه شدم امام از مسیری  كه برایشان راه بازكرده‏ام نیامده، تغییر جهت داده‏اند.

تشرف امام خمینی (ره) به حرم مطهر حضرت علی (ع) با آن آداب خاص‏زیارت نیز شایان توجه است. با كمال متانت و ادب اذن دخول‏می ‏خواند. بعد از طرف پایین پای  مبارك، وارد حرم می ‏شد و مقیدبود چنانكه در روایات وارد شده، از بالای  سرمطهر عبور نكند.

هنگامی  كه مقابل ضریح مطهر می ‏رسید، زیارت امین‏الله یا زیارت‏دیگری  را بانهایت اخلاص می ‏خواند. بعد دو باره به سوی  پایین پابرگشته، در گوشه‏ای  از حرم نماز مستحبی  و زیارت و دعا به حالت‏نشسته می ‏خواند. سپس دو ركعت نماز می ‏خواند و با رعایت آداب واخلاص حرم را ترك می ‏كرد.

امام(ره) از روی  مفاتیح دعا می ‏خواند، در حالی  كه عادت مراجع‏نیست چنین كنند و اگر دیده شده، در منزل و جای  خلوت چنین‏می ‏كنند.كیفیت زیارت امام، كه بادعاهای  طولانی  همراه بود، یك‏حالت از خود بی  ‏خود شدن وعمق اتصال روحی  را با صاحب ضریح وامامی  كه زیارت می ‏كرد، نشان می ‏داد. همین حالت درحرم حضرت‏اباعبدالله و حضرت ابوالفضل‏علیهما السلام نیز مشاهده می ‏شد. یك‏بارهم كه در ابتدای  ورودش به عراق، به كاظمین و سامرا عزیمت‏كرد، همین برنامه دیده می ‏شد. درآن اوایل امام صبحها و شبها به‏حرم نخستین امام مشرف می ‏شد، ولی  به دلیل تدریس و سایر مشاغل‏دیگر صبح‏ها نمی ‏رفت.

در سحرگاه هراس انگیز آخرین شبی  كه امام در نجف بود و مقررگردید عراق را ترك گوید، فرمود: ناگزیر از اینجا باید بروم.

در اینجا با حرم مطهر امیرمومنان(ع) انس داشتم، اما خدامی ‏داند دراین مدت من از دست اهل اینجا چه كشیدم. و باكنایه‏بخشی  از رنجهایی  را كه متحمل شده بود، بیان كرد. این برنامه‏ما را به یاد جدبزرگوارش حضرت علی (ع) می ‏اندازد كه می ‏فرماید:

بعد از رحلت رسول اكرم(ص)، آن قوم چه رنجهایی  برایش فراهم‏كردند و كوشیدند دست از كارش بردارد; ولی  او چنین نكرد. امام‏هم چنین روشی  را در تاریخ مبارزات خود اتخاذ كرد.

امام زیارت عاشورا را در ماه محرم و اربعین حضرت امام حسین(ع)

می ‏خواند. در اغلب ایام زیارتی ، در كنار مرقد حضرت امام‏حسین(ع) بود. در دهه عاشورا هر روز زیارت عاشورای  معروف را باصدمرتبه سلام و صدمرتبه لعن می ‏خواند. در پاریس هم این برنامه‏را ادامه می ‏داد.

امام در چند سالی  كه در نجف بود، برای  درك تمام زیارتهای ‏مخصوص امام حسین(ع) فاصله بین این شهر و كربلا را، كه حدود 80كیلومتر است، می ‏پیمود و اهتمام داشت در ایام عاشورا، اربعین،عرفه، نیمه شعبان و ماه رجب این مسیر را پشت ‏سربگذارد.

چون در پایین مرقد امام حسین(ع) حضرت علی ‏اكبر(ع) آرمیده است،پایین پا نمی ‏رفت. درنجف هم، چون روایت‏شده سرمقدس امام سوم‏بالای  سر مطهر پدرش علی (ع) است، امام خمینی  بالای  سر نمی ‏رفت ودور نمی ‏زد.

یك بار می  ‏خواستند جلوی  در گاهی  كه امام كفش‏های  خود را بیرون‏می  ‏آورد، روزنامه بیندازند. چون این كار انجام شد، با وجود آن‏كه صفحه ‏آگهی  ‏ها بود، پایش را آنجا ننهاد و فرمود: شاید اسم‏محمد یا علی  در آنها باشد. می ‏بینیم كه امام حتی  حاضر نمی ‏شدكلمه علی  یا محمد، كه اسم افرادی  عادی  بود، زیر پایش قراربگیرد تا برسد به اسامی  ائمه معصومین‏علیهم السلام . این حالت،اشتیاق وافر امام به آن خاندان را نشان می ‏دهد. آن وجودگرانقدر با شنیدن صدای  صلوات و نام مبارك رسول اكرم(ص) صلوات‏می ‏فرستاد و دیده نشد كه صدای  صلوات مردم دیدار كننده را درحسینیه جماران بشنود و صلوات نفرستد.

توسل به اهل‏بیت ‏علیهم السلام و استمداد از ارواح پاك آن‏بزرگواران، جلوه‏ای  دیگر از حب امام به این خاندان بود.

حجة‏الاسلام سید محمدجواد علم الهدی  می ‏گوید: به اذن امام مامورشدم كه به منطقه خراسان بروم و علمای  آن دیار را ببینم ومصایبی  را كه طاغوت و استعمار متوجه مسلمانان نموده تشریح كنم‏و نامه‏های  امام را تحویل آنان دهم. شبی  كه عازم بودم، ایشان‏خطاب به من فرمودند: قبل از این كه با هركس ملاقات كنید، اول‏به حرم امام رضا(ع) مشرف شوید و به آن حضرت بگویید: آقا، كارخطیری  پیش آمده و ما وظیفه خود دانستیم كه قیام كنیم. چنانچه‏مرضی  شماست ما را تایید كنید.

غلامرضا گلی ‏زواره